حکمت بی اطلاعی از مقدار عمر

حکمت بی اطلاعی آدم از اندازه عمرش

امام صادق به مفضل درباره مخفی بودن مدت عمر انسان فرمودند: از او بیندیش زیرا اگر آدمی بداند که مدت عمرش چقدر است و عمرش کوتاه باشد زندگی بر او ناگوار شود چون منتظر است که مرگ در زمانی که می داند فرا رسد بلکه مانند کسی است که مالش از بین رفته یا در آستانه نابود شدن اموالش و گرفتار شدن به فقر باشد که عملاً احساس فقر می کند این در حالی است که ترس ناشی از به سرآمدن عمر به مراتب بیشتر از ترس ناشی از نابود شدن اموال است زیرا کسی که ثروتش کم شود به امید اینکه آن را جایگزین کند آرامش پیدا می کند. اما کسی که به تمام شدن عمرش ]در زمان مشخص و معلوم[ یقین داشته باشد، یأس وجودش را فرا می گیرد. اما اگر عمرش دراز باشد و او از این موضوع، اطلاع داشته باشد مطمئن می­شود که هنوز خواهد بود و لذا غرق لذت ها و گناهان می شود و سعی می کند کامروایی اش را بکند و سپس در آخر عمر توبه نماید… ممکن است بگویی هم اینک نیز که مدت عمرش برای او نامعلوم است و هر لحظه انتظار فرا رسیدن مرگ را دارد باز مرتکب زشتکاری و نافرمانی می شود. در پاسخ می گوییم حکمتی که برای نامعلوم بودن عمر بیان کردیم همچنان به قوت خود باقی است اما اگر انسان با اینحال از زشتکاری باز نایستد و خویشتن­داری نکند این دیگر ناشی از سرمستی و سختدلی اوست نه اینکه تدبیر و فلسفه کار نادرست است.

 فصلنامه نجد شماره 14 بهار 94

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.