نكته هاي قابل تامل
اتحاد
کاروانی از مردمان کاشان به حاکم شکایت بردند که دو راهزن، کاروان صدنفری ما را غارت کردند. حاکم به تعجب پرسید: چگونه صد نفر از عهده دو نفر بر نیامده اند؟! یکی از آنان در پاسخ گفت: آنها دو نفر بودند و همراه، ما صد نفر بودیم و تنها.
تواضع پیامبر دروغین
شخصی ادعای پیامبری می کرد، مردم از او معجزه خواستند او گفت: به درخت می گویم پیش بیاید پیش می آید. او را پیش درخت بردند، هر چه به درخت گفت: پیش بیا درخت سخنش را نپذیرفت. او گفت: پیغمبران متواضع هستند من خودم نزد او می روم.
مثبت اندیشی
از مادربزرگ پرسیدم هیچ وقت بابابزرگ برایت گل خرید؟ مادر بزرگ می گوید: همه دامن هایی که برایم خرید گلدار بود.
فصلنامه نجد شماره بيست ويكم پاييز96
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معرفت در 1396/10/23 ساعت 09:00:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید