ارزش دارایی
مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید او طلاها را در گودالی در حیاط خانه اش پنهان کرد. مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر می زد و آنها را زیر و رو می کرد. تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. شروع کرد به شیون و زاری. رهگذری او را دید و پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد سنگی در گودال بگذار و فکر کن که طلاست! تو که از آن استفاده نمی کنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟!
فصلنامه نجد شماره19 زمستان 95
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معرفت در 1395/12/25 ساعت 09:33:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید