اقرا باسم ربک الذی خلق

 الهام ورپشتی
پدران محمد (ص) یکتاپرست وخاندان او خاندان پاکی بودند. او علاوه بر پاکی نسب وخاندان، از تربیت بالایی برخوردار بود واز کودکی به زشتی ها وپلیدی ها ی بت پرستی واخلاق فاسد مردم مکه آلوده نبود .او از کودکی مورد توجه وعنایت خداوند وتحت تربیت ویژه ی او بود . حضرت علی علیه السلام درباره ایشان چنین می گویند : از وقتی که ازشیر باز گرفته شد، خداوند متعال بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را همراه اوکرد تا شب وروز اورا به راه بزرگواری وخوی های پسندیده جهان رهنمون سازد .
حضرت محمد(ص)وقتی به اوج رشد فکری وعقلی رسید از محیط آلوده ی خویش رنج می برد واز مردم کناره می گرفت از سی وهفت سالگی حالاتی روحانی داشت و احساس می کرد دریچه ای ازغیب به رویش باز شده ، آنچه بارها از اعضای خاندانش ونیز دانشمندان اهل کتاب ودیگران شنیده بود در حال رخ دادن بود ، زیرا نور مخصوصی می دید و اسراری بر او فاش می شد وبارها سروش غیبی به گوشش می رسید ولی کسی را نمی دید ! مدتی در خواب صدایی می شنید که او را پیامبر خطاب می کرد .
روزی در بیابانهای اطراف مکه شخصی اورا رسول الله صدا کرد .پرسید :کیستی ؟در پاسخ شنید «جبرئیلم ، خداوند مرا فرستاده تا تورا به پیامبری مبعوث گرداند »
وقتی این خبر را به همسرش خدیجه داد، اوبا خوشحالی گفت :امیدوارم چنین باشد.
محمد (ص) هر سال چند روزی را در غار حرا خلوت می گزید و به عبادت ونیایش پروردگار یکتا می پرداخت .در سن چهل سالگی که به غار رفته بود پیک وحی نزدش فرود آمد و نخستین آیات قران را در گوش جانش فرا خواند:
بسم الله الرحمن الرحیم اقرأ باسم ربک الذی خلق …
حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه می فرمایند : هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل شد ، صدای ناله شیطان را شنیدم به پیامبر(ص) عرض کردم : این ناله چیست؟ فرمودند ناله شیطان است و علت ناله اش است که او از اینکه در روی زمین اطاعت شود، ناامید گشته است .آنچه را من می شنوم تو نیز می شنوی وآنچه را من می بینم تو نیز می بینی جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر من و بر خیر و نیکی هستی .1-2

 

1-تاریخ اسلام؛مهدی پیشوایی
2-سیره پیشوایان ؛مهدی پیشوایی
فصلنامه ‌نجد ، شماره یازدهم، بهار 93

اسوه صبر واستقامت

بتول یونسی

به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند . زینب سلام الله علیها این اسطوره تاریخ را می گویم ، آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند، آمده بود تا صدق و صفا را به جهانیان بیاموزد ومتانت و وقار را به نمایش گذارد، آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند .مونس ویار برادر ، سالار قافله ی حسین وغمخوار اسیران باشد ، آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد فریادی که پژواک آن هنوز از وادی تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد .
اسیران بر رودی از خون نشسته بودند ، با حسین آمده وبی حسین بر می گشتند وسالار قافله زینب بود .هرچند خمیده وشکسته دل ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بودتا امتداد راه برادر باشد .
وصیت برادر این بود که زینبم بعداز من مبادا روی بخراشی وگریبان بدری ،جزع وفزع کنی وزینب اکنون آرام چون شقایق داغ دار با مصیبتی عظیم در دل همراه قافله شده بود .فصلنامه نجد، شماره یازدهم، بهار 93

ادامه »

مدینه مبهوت فاجعه است!

نرجس زارع

فاطمیه که از راه می رسد تمام غربت عالَم را با خود می آورد .
فاطمیه که فرا می رسد غم های دنیا به قلب علی (ع) هجوم می آورد .
فاطمیه که می آید بوی در نیم سوخته از پشت صفحات غبار گرفته تاریخ به مشام می رسد ، هنوز آتش نفاق چونان شلاق بی رحمی صورتها را نیلی می کند وهنوز از سینه ای مجروح خون تازه می جوشد .
فاطمیه که می آید مدینه دوباره مبهوت می شود از گستاخی این قوم . . . . .
چگونه خانه ای که مهبط فرشتگان است ومعدن رحمت ، قبله دلسوختگان است وبهشت افلاکیان ، محل رفت وآمد شیاطین می شود؟
مدینه ! چگونه بر پای ایستادی وقتی ارکان البلاد وابواب الایمان شکست !
چگونه شرم نکردی آنگاه که طناب اسیری بر گردن امیری انداختند که جبرائیل درشأنش «لافتی الّا علی » سرداد !
چگونه توانستی اذان بلال را بر مناره بشنوی ودختری را که تاب شنیدن نام پدر را ندارد ببینی ودم برنیاوری !

فصلنامه ‌نجد ، شماره یازدهم، بهار93

ادامه »

آواز گنجشکها

سَبَحَ لِلّهِ ما فِی السَّمواتِ وَالاَرض
«سوره مبارکه حدید آیه 1»
گنجشک کوچولو روی شاخه ی درخت نشسته بود .
گنجشک های دیگر آمدند ویکی یکی کنار گنجشک کوچولو نشستند و شروع به خواندن نمودند . علی با پدرش از آنجا عبور می کردند ، علی گفت : پدرجان نگاه کنید ! گنجشک ها چه زیبا می خوانند مثل اینکه حرفی را مرتب تکرار می کنند .
پدر جواب داد : پسرم ! گنجشک ها هم خدا را به بزرگی یاد می کنند ، آواز آنها تسبیح وذکر خدای مهربان است. همه ی موجودات تسبیح خدا را می گویند و هر کدام با نامی از نامهای خداوند او را صدا می زنند .
علی گفت :چه صف منظمی درست کرده اند . مثل صف نماز جماعت .پدر گفت : بله ، ما هم همه باهم در صفهای نماز جماعت می ایستیم و در کنار همدیگر با خدای مهربان حرف می زنیم .
در همین هنگام بود که صدای اذان در فضا پیچید .
علی و پدرش به سمت مسجد حرکت کردند در حالی که گنجشک ها همچنان می خواندند

فصلنامه ‌نجد ، شماره یازدهم، بهار 93

ته چین بادمجان

طرز تهیه : برنج :2پیمانه زرده تخم مرغ :5عدد
پیاز :1عدد کوچک بادمجان : 2عدد متوسط
گوشت چرخ کرده100گرم کره :100گرم
رب گوجه :2 ق.غ ماست خامه ای :2 ق.غ
زعفران ، نمک، فلفل : به میزان لازم
برای تهیه این غذای خوشمزه:
1-برنج ها را که خیساندیم می جوشانیم تا نرم شود در آبکش ریخته وکناری می گذاریم.
2- بادمجانها را لایه لایه سرخ می کنیم وروی دستمال می گذاریم تا روغن آنها گرفته شود.
3- پیاز را ریز خرد کرده تفت می دهیم و گوشت چرخ کرده را به آن اضافه می کنیم کمی نمک فلفل وزعفران به مواد می زنیم وبعد از سرخ شدن کمی رب گوجه را اضافه میکنیم وتفت می دهیم.
4- زرده ها را می زنیم وبعد ماست را به آنها اضافه می کنیم خوب هم می زنیم کمی نمک وزعفران را اضافه کرده سپس برنج آبکش شده را داخل مواد ریخته و مخلوط می کنیم.
5-قابلمه ای به اندازه مواد ته چین آماده کرده ته آن مقداری روغن می ریزیم مقداری از برنجها را درآن ریخته وصاف می کنیم بعد بادمجانهای سرخ شده را روی آن می چینیم ، مقداری برنج ریخته ، صاف می کنیم و بعد گوشت چرخ کرده ها را را روی مواد می ریزیم و در آخر بقیه برنج را ریخته کمی فشار می دهیم تایکنواخت شود.

6- کره را ریز کرده روی سطح برنج می چینیم.

7- روی قابلمه فویل می کشیم و در دمای 300 درجه سانتیگراد داخل فر میگذاریم تا مدتی که غذا کاملاً پخته شده و جا بیفتد.
نوش جان

فصلنامه ‌نجد، شماره یازدهم ، بهار 93