ایستگاه تامل-بادبادک سیاه.

بادبادک سیاه
در یک شهربازی پسرکی سیاهپوست به مرد بادکنک فروش نگاه می کرد، بادکنک فروش برای جلب توجه، یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و مشتری را به خود جلب کند. بعد یک بادکنک آبی بعد بادکنک سفید، همین طور چند بادکنک رنگی متفاوت را رها کرد که همه به آسمان رفتند. پسرک سیاهپوست همچنان چشم به بادکنک فروش دوخته بود نزدیک آمد و گفت: اگر آن بادکنک سیاه را هم رها می کردید، بالا می رود؟!
مرد بادکنک فروش لبخندی زد و آن را رها کرد. گفت دیدی به اوج رفتن کاری به رنگشان ندارد. مهم چیزی است که درون خود بادکنک است، همانطور که رشد آدمها هم کاری به رنگ و جنسشان ندارد، مهم ذهنیات و اعتقادات ارزشمند درونی آنهاست که باعث رشد و تعالی شان می شود.

فصلنامه نجد شماره16 زمستان 94

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.