آرشیو برای: "خرداد 1396, 26"

بندی از بهلول

روزی وزیر هارون الرشید از کنار قبرستان رد می شد، دید جناب بهلول استخوان ها را در قبرستان جابه جا می کند و دنبال چیزی می گردد گفت: بهلول اینجا چه می کنی؟ گفت امروز آمده ام اینها را از هم جدا کنم ، فرق بگذارم بین وزیر، دبیر، سرهنگ، سرتیپ، تاجر، حمال و… می… بیشتر »

فصل بلوغ

از گرد راه می رسی از فراسوی فصلی سرد و بارانی، ابرهای تیره را از صفحه آسمان می تکانی، پلک می زنی و گل های رنگ رنگ از نگاه خاک می روید. لبخند می زنی و درختان به سبزی قیام می کنند، عشوه می کنی و زمستان بهار می شود. این جا بهار، ساکنین خاک را به زندگی می… بیشتر »