كرامتي ازشهيد ابراهيم هادي

گزیده ای از کرامات شهید ابراهیم هادی برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم

خاطره ای از شفا یافتن فرزند یک راننده نیسان

نقل کننده می گوید: در سال 93 که یک راننده نیسان برای مرکز ما بار آهن آورد وقتی وارد اتاق کار من شد برای گرفتن فاکتور، عکس ابراهیم هادی را که دید گفت: خدا رحمتت کنه آقا ابراهیم. من گفتم با آقا ابراهیم جبهه بودید یا بچه محلتون بود؟ راننده گفت: هیچکدوم. ماجراش طولانیه و باورش هم سخت. من پرسیدم جریان چیه؟ راننده گفت من ساکن ورامین هستم حدود پانزده سال قبل بار زده بودم برای خیابان 17 شهریور تهران. وقتی آمدم خانه با صدای همسایه ها متوجه شدم دخترم افتاده داخل استخر کشاورزی که در زمین مجاور ما بود. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم. حال دخترم اصلاً خوب نبود. دکتر گفت: ما تلاش خودمان را انجام می دهیم اما از ریه اش که عکس گرفتند گفتند: آبهای آلوده وارد ریه اش شده و بعید است این مشکل حل شود خیلی ناراحت شدم و برای رساندن بار مشتری به خیابان 17 شهریور تهران رفتم و در حوالی پل اتوبان شهید محلاتی که در حال تخلیه بار بودم نگاهم به چهره یک شهید افتاد. چهره جذاب و ملکوتی داشت. به تصویر شهید نگاه کردم و گفتم یقین دارم شما پیش خدا مقام دارید از شما می خواهم برای دخترم دعا کنی و از خدا بخواهی او را به ما برگرداند. از پایین عکس نام شهید را دیدم نوشته بود شهید ابراهیم هادی. آن شب در بیمارستان بودیم و در نمازخانه از فرط خستگی لحظاتی خوابم برد که جوانی خوش سیما وارد شد و گفت: دختر شما حالش خوب شده پیش دخترت برو.

بیدار شدم و با عجله به طرف بخش مراقبت های ویژه رفتم، همه در تکاپو بودند دخترم هوش آمده بود و گریه می کرد پرستارها بودند، دکتر بخش هم آمد. دوباره از ریه اش عکس گرفتند و گفتند آب داخل ریه جذب بدن شده و از بین رفته. اما من می دانستم آن جوانی که در خواب دیدم همان ابراهیم هادی بود فقط چهره اش نورانی بود و شلوار کردی پایش بود. و از دعا و کرامت او دخترم شفا گرفت. از آن به بعد ما ارادت عجیبی به ایشان داریم و خانه ما پر از تصاویر این شهید است و از پانزده سال پیش تا حال عکس های ریه دخترم را نگه داشته ام که عکس اول نشان می دهد که ریه پر از آب است و در عکس بعدی اثری از آب در ریه نیست. من پرسیدم دخترت الان چکار می کنه؟ راننده گفت دانشجوی رشته مهندسی است.

کانال کمیل

فصلنامه نجد شماره بيست ويكم پاييز 96

 

وحدت حوزه ودانشگاه چگونه؟

 به همه حوزویان این مسأله را یادآوری می کند که باید در دانشگاه ها حضور فعال و اثرگذار داشته باشد. آیت اله حائری شیرازی می فرمایند:

وحدت حوزه و دانشگاه یعنی اینکه دانشگاه مثل دانشگاه اروپا و آمریکا نشود و فارغ التحصیل دانشگاه در پیله خودش نمیرد و دلش خوش باشد که از او ابریشم گرفتند، از او معلومات گرفتند. نه! از پیله تعلقات و آرزوها پرواز کند و انسان بشود و دانشگاه جایگاه انسان سازی بشود. فرق بشر و انسان همین است، بشر دوره کرمی انسان است و انسانیت دوره کمال و پروانگی است. دانشگاه را به حوزه وصل می کنند تا رشد روح و رشد حیات به آن منتقل بشود. علم باشد اما در خدمت تقوا، مثل دانشگاه های خارج نباشد که علم در خدمت هوا و هوس و توسعه

طلبی است. علم وقتی در خدمت توسعه طلبی شد، دانشمندان و دانش، وسیله هلاکت مردم می شوند. با دانشگاه بمب اتمی بوجود می آید و جنگ بوجود می آید و شهرها خراب می شود.

وحدت حوزه و دانشگاه این است که دانشگاه، دانش کشور اسلامی را رشد بدهد، سلاح بسازد برای جلوگیری از جنگ، برای اصلاح دادن بهم. قدرت پیدا کند برای گرفتن قدرت از دست اشرار تا آنها که می خواهند انسانها را به جنگ همدیگر بیندازند از بین بروند. دانشگاهی، راه رفع فتنه و راه اصلاح انسانها و آشتی انسانها با هم را بیاموزد. انسانها در دوره کرمی شان همدیگر را می خورند در دوره پروانه ای شان با هم پرواز دست جمعی می کنند تا انسانها پروانه نشوند با هم صلح نمی کنند. قلب انسانها با هم در صلح است اما نفسانیت انسانها با هم در جنگ است.

قلب از عالم روح است، از پیش خداست، از یکجا آمده و همه را به یک جا دعوت می کند تا بشرها به مقام انسانیت نرسند دعواهایشان تمام نمی شود. حوزه می خواهد بیاید در دانشگاه تا صلح و آشتی و وحدت و حیات را به دانشگاه عرضه کند، پس هم باید از طریق دانشگاه تخصص را کسب کرده و هم از طریق حوزه تعهد را کسب نمود و با آن ضمیمه کرد.

فصلنامه نجد شماره بيست ويكم پاييز96

 

سخنان رهبردرديدار نخبگان

بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی

یک نکته این است که نخبگان عزیز خودشان از خودشان مراقبت کنند… این عنوان تقوا که از اول قرآن تا آخر قرآن این همه تکرار شده به همین معناست. تقوا به معنی محافظت از خویشتن است، خودنگهداری است باید مراقب بود که دانشمند ایرانی اسیر و ترور مغزی و فکری دشمن نشود…

دشمن اصلی ایران و ایرانی رژیم آمریکاست زیرا که سالهای متمادی صاحب این کشور بوده اما انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی این سلطه را از آنها گرفته لذا از روز اول عصبانی بودند و ناراحت و تحریم کردند و توطئه و درشت گوئی کردند زیرا که ما توانسته ایم سلطه آمریکا را به کلی قطع کنیم. سلطه سیاسی، امنیتی، اقتصادی. دست آمریکا را قطع کردیم پس عصبانی و ناراحت است…

من نمی خواهم وقت را صرف پاسخگویی به یاوه گویی های این رئیس جمهور بی چاک دهن آمریکا بکنم فقط می خواهم بگویم: دشمن را بشناسید، دشمن را بشناسید… روش های دشمنی اش را بشناسید. دچار غفلت نشویم که غارت خواهیم شد، اگر غفلت کردیم شبیخون به ما زده خواهد شد، غفلت نکنیم…

این را به شما عرض بکنم دشمن ما دچار عقب افتادگی ذهنی است… اینها می خواهند ایران جوان مومن انقلابی فعال پیشرفته را به عقب برگردانند به پنجاه سال قبل، خب نمی شود دیگر… چهل سال است اینها دارند دشمنی می کنند با ما، توی دهنشان می خورد، شکست می خورند، چرا؟ چون محاسباتشان غلط است چون درکشان غلط است درک درست ندارند…

ریشه ناامنی منطقه نظام آمریکا، رژیم آمریکاست… شریک جرم اصلی صهیونیست ها در جنایاتی که کردند آمریکاست… بوجود آورنده داعش و این جریان تکفیری فعال اسلحه به دست، آمریکاست…آمریکا عصبانی است زیرا هم دستشان از کشور ما کوتاه شده هم به خاطر اینکه جمهوری اسلامی توانسته نقشه های آمریکا را در خاورمیانه به هم بزند…

فصلنامه نجد شماره بيست ويكم پاييز96

بنج خصلتی که اگر نباشد....

امام صادق(ع) فرمودند: پنج خصلت هست که هر کدام از آنها که نباشد انسان ناقص، عقلش زائل و قلب او مشغول خواهد بود.

اول سلامتی بدن ، دوم امنیت، سوم وسعت رزق ، چهارم مونس موافق (همسر، فرزند و هم نشین صالح و نیک) پنجمین

خصلت که جامع همه این صفات است. سهل گیری، بی تکلف بودن و ساده زیستی و ترک تشریفات و چشم و هم چشمی

است.

          بحار الانوار، ج71، ص 176 به نقل از کتاب سال تبلیغ

فصلنامه نجد شماره بیستم بهار 96

استاد خرد

                                  استاد خرد

بر در مدرسه علم گذر باید کرد            پیش استاد خرد کسب هنر باید کرد


جان فرسوده به تحصیل معارف دریاب    ورنه در ساغر دل خون جگر باید کرد


در پی معرفت و علم و صنایع بشتاب      حل هر نکته به تأیید نظر باید کرد


مرد عامی به حقوق بشری پی نبرد      خویش را با خبر از نفع و ضرر باید کرد


هرکه در حفظ وطن کوشش مردانه نکرد    آبش از سر رود و خاک به سر باید کرد


هرکه از دولت وصل تو جدا ماند شبی     آه و فریاد و فغان تا به سحر باید کرد


روی جانانه اگر جلوه کند زیر نقاب    خنده بر مشتری و شمس و قمر باید کرد


ای که انگشت فرازی به سر زلف نگار       ز آه زاهد به شب تار حذر باید کرد*


* منتخب اشعار حکیم زاهد ابوالمعارف (شهرضایی)

فصلنامه نجد شماره بیستم بهار 96