نشریه الکترونیک نجد

نقل است که روزی امیرالمومنین علیه السلام نیاز پیدا کرد به اینکه قرض نماید چون در آن زمان معمول بود که اگر کسی از دیگری چیزی قرض می گرفت کالایی را در پیش صاحب جنس به گرو می گذاشت، پس حضرت چادری از چادرهای فاطمه زهرا سلام الله علیها را در پیش فروشنده که مردی یهودی بود به گرو گذاشت. نقل است که آن چادر از جنس پشم بود و حضرت در عوض آن مقداری جو قرض گرفتند. مرد یهودی چادر را در حجره ای در خانه اش گذاشت، شب هنگام وقتی زن یهودی به آن حجره رفت نورعظیمی دید که از آن چادر ساطع بود و تمام خانه را روشن کرده بود. زن جریان را به شوهر خود گفت. مرد یهودی که فراموش کرده بود چادر چه کسی در خانه اوست به سرعت به حجره آمد و شعاع چادر آن خورشید آسمان عصمت و طهارت که تمام خانه اش را منور ساخته و از در و پنجره بیرون می زد دید این زن و شوهر با تعجب به طرف خانه های خویشان و نزدیکان خود شتافتند و جریان را به آنها گفتند واکثر خویشان و نزدیکان در خانه یهودی جمع شده و آن نور عظیم را از نزدیک مشاهده کردند و نقل است که هشتاد نفر از آن یهودیان دست از آیین خود برداشته و به دین اسلام گرویدند. «بحارالانوار،ج43ص30»مولف کتاب صحیفه فاطمیه می گوئید: آن چنان چادر مقدسی که بنابر نقلهایی حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها حتی از شخص نابینا نیز خود را با آن مستور می ساخت، باید هم این چنین معجزه بیافریند و به اعتقاد حقیر آنچه حق تعالی به آن یهودیان نشان داد، شعاعی بود اندک از آن نورحقیقی، چه اگر سطوعش بیش از آن بر قوم یهود تجلی می فرمود، همچون اصحاب موسی در پای کوه طور علی الفور جان می باختند.

فصلنامه نجد شماره بیست ودوم زمستان96