موضوع: "گفته ها ونکته ها"

شهادت امام حسن ع بر عموم مسلمین تسلیت باد

ماجرای غم انگیز شهادت و تدفین امام مجتبی علیه السلام

زمانی که لحظه شهادت امام حسن علیه السلام نزدیک شد. آن حضرت برادرش حسین بن علی علیهما السلام را طلب کرد و در آن لحظات پایانی به او گفت:

«یَا أَخِی إِنِّی مُفَارِقُکَ وَ لَاحِقٌ بِرَبِّی جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَدْ سُقِیتُ السَّمَّ»؛

اى برادر! به زودى از تو جدا مى‏شوم و به دیدار پروردگار خود، نائل مى‏گردم. مرا مسموم کرده اند و امروز پاره جگرم در میان طشت افتاد؛ می دانم چه کسى این جفا را بر من کرده و این ظلم از کجا سرچشمه گرفته؛ من در پیشگاه خدا با وى دشمنى خواهم کرد؛ ولی سوگند به حقى که بر تو دارم از تو می خواهم که این پیش‏آمد و مرتکب آن را تعقیب مکن و منتظر قضای الهی درباره من باش.
امام حسین علیه السلام فرمود به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که در پاى جنازه او خونی ریخته نشود می دیدید که چگونه شمشیرهاى الهى از نیام بیرون مى آمد و دمار از روزگار شما درمی آوردند. شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شکستید و شرائط آن را باطل ساختید

«فَإِذَا قَضَیْتُ فَغَمِّضْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی وَ احْمِلْنِی عَلَى سَرِیرِی إِلَى قَبْرِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص لِأُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً ثُمَّ رُدَّنِی إِلَى قَبْرِ جَدَّتِی فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا فَادْفِنِّی هُنَاکَ»؛

هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان و غسل بده و کفن کن و بر تختخه ای (تابوتی) گذارده؛ کنار مزار جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله ببر تا تجدید عهدى کنم. سپس مرا به سوی قبر جده‏ام فاطمه بنت اسد (مادر امیرالمومنین) منتقل کن و در آنجا به خاک بسپار.

سپس فرمود:

به زودى خواهى دید جمعى به این گمان که مى‏خواهى مرا در کنار قبر جدم به خاک بسپاری براى جلوگیرى گرد هم مى‏آیند و مقابلتان می ایستند. اکنون به تو سفارش مى‏کنم براى خاطر خدا سعى کن در پاى جنازه من، خونی ریخته نشود.

پس از آن درباره خانواده و فرزندانش و آنچه از او باقی می ماند به امام حسین علیه السلام وصیت کرد و نیز آنچه را که امیرالمومنین علیه السلام هنگام شهادت و انتقال امامت به امام حسن علیه السلام به او وصیت کرده بود به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت نمود.
پی نوشت:

1. الإرشاد ج‏2 ص 16

2. همان ص17-

کتاب زندگی

زندگی شما مثل یک کتاب است، صفحه عنوان آن به نام شماست؛ مقدمه آن معرفی شما به دنیاست؛ صفحات آن گزارش روزانه تلاش ها، کوشش ها،

لذت ها و یأس های شماست. هر روز افکار و اعمال شما در کتاب زندگی تان ثبت می گردد. هر ساعت تاریخچه ای بوجود می آید که باید برای همیشه

باقی بماند و روزی فرا می رسد که کلمه پایان،باید در انتهای کتاب شما نوشته شود.


پس کاری کنید که در مورد کتابتان بگویند: تاریخچه ای است از اهداف عالی، خدمات بی دریغ و کارکرد بسیار خوب.

فصلنامه نجد شماره12پاییز93

قانون دانه

نگاهی به درخت سیب بیندازید، شاید پانصد سیب به درخت باشد که هر کدام دارای ده دانه است خیلی دانه دارد، نه؟ ممکن است بپرسیم چرا این همه دانه لازم است تا

فقط چند تا درخت دیگر اضافه شود؟ اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد:


-اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد بهتر است بیش از یک بار تلاش کنید.
-باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.
-باید صدبار بیفتی تا راه رفتن بیاموزی.
-باید ده ها بار غلظ بنویسی تا نوشتن را یاد بگیری.
-و بالاخره باید چندین بار شکست بخوری تا طعم موفقیت را بچشی.

فصلنامه نجد شماره 12پاییز93

این قافله عمر عجب میگذرد!

 

آیا می دانید که 70 سال عمر شما چگونه است؟


25 سال آن را می خوابید، 8 سال آن را درس می خوانید، 6 سال آن را در استراحت می گذرانید، 7 سال آن را صرف تعطیلات و تفریح می کنید، 5 سال آن را با

دیگران صحبت می کنید، 4 سال آن را غذا می خورید، 3 سال آن را در رفت و آمد می گذرانید بنابراین برای کار موثر 12 سال بیشتر باقی نمی ماند، چه بهتر که

کارهای مهم ترتان را در اولویت قرار دهید

فصلنامه نمجدشماره12پاییز93

بانکی که هرروز به حساب شما واریز میکند

فرض کنید که بانکی وجود دارد که هر روز صبح مبلغی معادل 86400 دلار به حسابتان واریز می کنند و بدون اینکه این مبلغ در روزهای مختلف

تغییر کند، به شما اجازه می دهد به میزان دلخواه از آن برداشت کنید و در پایان روز، هر آنچه را که از این مبلغ باقی مانده باشد از شما می گیرند.


چه کاری انجام خواهید داد؟
مطمئناً از تمام موجودی خود استفاده خواهید کرد. هر کسی چنین بانکی دارد نام این بانک «وقت» است. هر روز صبح به

شما 86400 ثانیه اعتبار می دهد و هر شب این اعتبار از دست می رود، حتی اگر نتوانسته باشید، از این اعتبار به شکل مفیدی استفاده کنید. این

اعتبار بدون تغییر است و هیچ تغییری در مقدارش به وجود نخواهد آمد هر روز برایتان حساب جدیدی باز می کند و هر شب تمام سوابق روزی را

که سپری شده می سوزاند. اگر شما نمی توانید از سپرده روزانه خود استفاده کنید، اشکال از خودتان است هیچ راه بازگشتی وجود ندارد. شما باید با

سپرده امروزتان و در زمان حال زندگی کنید. آن را به گونه ای سرمایه گذاری کنید که بیشترین سلامتی، شادابی و موفقیت را به دست آورید.

بیشترین استفاده از امروزتان ببرید.

فصلنامه نجد شماره12پاییز93