موضوع: "اومهمان نیست صاحبخانه است"

اومهمان نیست صاحبخانه است

گاه می دانیم که مهمانی عزیز در راه است و خود را سخت در انتظار آمدنش غرق می کنیم.
و گاه کودکانه و گاه یادمان می رود که زمستان دلمان در انتظار بهاری سبز است.
و غافل از وعده دیدار آن میهمان مبارک، سرگرم بازیچه های دنیوی می شویم و رنگ و وارنگ دنیا از یادمان می برد که آسمان در انتظار خورشید است.
اما وعده خدا درباره مهدی موعود حق است و انتظارش واجب.
انتظار فرج خود گشایشی سبز است؛ انتظار، گشودن دریچه ای است رو به آسمان و استشمام عطر امید.
انتظار، چشم دوختن به انتهای جاده هدایت است و آنکه چشم به انتهای جاده بدوزد راه گم نخواهد کرد و محبوبترین کار نزد خدا همین انتظار است، همین خانه روبی دل، همین برقراری و عاشقی لحظه به لحظه، همین حزن که جواز عبور از صراط است و محبوبترین اعمال نزد خداست.
برای آنان که چشم بصیرت دارند و تاریکی و غفلت و جهالت روز را به چشم دل می بینند، انتظار صبح و طلوع خورشید حتمی است. برای آنان آمادگی برای ظهور موعود یک «باید» نیست یک نیاز است نیازی برتر از تشنگی روح، عطش جان و درماندگی درون.
خدایا! مهربانا! لطیفا! شهادت می دهم که مولایم، آقایم، امام عصر، حجت توست و شهادت می دهم با تمام وجود که بازگشت او بی تردید حق است من لحظه به لحظه به آمدن او گواهی می دهم و دم به دم مقدمش را انتظار می کشم.
خدای من ای آگاه به این انتظار و باور رستگارم.
برگرفته از کتاب نجوای شبانه، ص9

فصلنامه نجد شماره17 بهار95