موضوع: "وحدت حوزه ودانشگاه چگونه؟"

وحدت حوزه ودانشگاه چگونه؟

 به همه حوزویان این مسأله را یادآوری می کند که باید در دانشگاه ها حضور فعال و اثرگذار داشته باشد. آیت اله حائری شیرازی می فرمایند:

وحدت حوزه و دانشگاه یعنی اینکه دانشگاه مثل دانشگاه اروپا و آمریکا نشود و فارغ التحصیل دانشگاه در پیله خودش نمیرد و دلش خوش باشد که از او ابریشم گرفتند، از او معلومات گرفتند. نه! از پیله تعلقات و آرزوها پرواز کند و انسان بشود و دانشگاه جایگاه انسان سازی بشود. فرق بشر و انسان همین است، بشر دوره کرمی انسان است و انسانیت دوره کمال و پروانگی است. دانشگاه را به حوزه وصل می کنند تا رشد روح و رشد حیات به آن منتقل بشود. علم باشد اما در خدمت تقوا، مثل دانشگاه های خارج نباشد که علم در خدمت هوا و هوس و توسعه

طلبی است. علم وقتی در خدمت توسعه طلبی شد، دانشمندان و دانش، وسیله هلاکت مردم می شوند. با دانشگاه بمب اتمی بوجود می آید و جنگ بوجود می آید و شهرها خراب می شود.

وحدت حوزه و دانشگاه این است که دانشگاه، دانش کشور اسلامی را رشد بدهد، سلاح بسازد برای جلوگیری از جنگ، برای اصلاح دادن بهم. قدرت پیدا کند برای گرفتن قدرت از دست اشرار تا آنها که می خواهند انسانها را به جنگ همدیگر بیندازند از بین بروند. دانشگاهی، راه رفع فتنه و راه اصلاح انسانها و آشتی انسانها با هم را بیاموزد. انسانها در دوره کرمی شان همدیگر را می خورند در دوره پروانه ای شان با هم پرواز دست جمعی می کنند تا انسانها پروانه نشوند با هم صلح نمی کنند. قلب انسانها با هم در صلح است اما نفسانیت انسانها با هم در جنگ است.

قلب از عالم روح است، از پیش خداست، از یکجا آمده و همه را به یک جا دعوت می کند تا بشرها به مقام انسانیت نرسند دعواهایشان تمام نمی شود. حوزه می خواهد بیاید در دانشگاه تا صلح و آشتی و وحدت و حیات را به دانشگاه عرضه کند، پس هم باید از طریق دانشگاه تخصص را کسب کرده و هم از طریق حوزه تعهد را کسب نمود و با آن ضمیمه کرد.

فصلنامه نجد شماره بيست ويكم پاييز96

 

وحدت حوزه ودانشگاه چگونه؟

 به همه حوزویان این مسأله را یادآوری می کند که باید در دانشگاه ها حضور فعال و اثرگذار داشته باشد. آیت اله حائری شیرازی می فرمایند:

وحدت حوزه و دانشگاه یعنی اینکه دانشگاه مثل دانشگاه اروپا و آمریکا نشود و فارغ التحصیل دانشگاه در پیله خودش نمیرد و دلش خوش باشد که از او ابریشم گرفتند، از او معلومات گرفتند. نه! از پیله تعلقات و آرزوها پرواز کند و انسان بشود و دانشگاه جایگاه انسان سازی بشود. فرق بشر و انسان همین است، بشر دوره کرمی انسان است و انسانیت دوره کمال و پروانگی است. دانشگاه را به حوزه وصل می کنند تا رشد روح و رشد حیات به آن منتقل بشود. علم باشد اما در خدمت تقوا، مثل دانشگاه های خارج نباشد که علم در خدمت هوا و هوس و توسعه

طلبی است. علم وقتی در خدمت توسعه طلبی شد، دانشمندان و دانش، وسیله هلاکت مردم می شوند. با دانشگاه بمب اتمی بوجود می آید و جنگ بوجود می آید و شهرها خراب می شود.

وحدت حوزه و دانشگاه این است که دانشگاه، دانش کشور اسلامی را رشد بدهد، سلاح بسازد برای جلوگیری از جنگ، برای اصلاح دادن بهم. قدرت پیدا کند برای گرفتن قدرت از دست اشرار تا آنها که می خواهند انسانها را به جنگ همدیگر بیندازند از بین بروند. دانشگاهی، راه رفع فتنه و راه اصلاح انسانها و آشتی انسانها با هم را بیاموزد. انسانها در دوره کرمی شان همدیگر را می خورند در دوره پروانه ای شان با هم پرواز دست جمعی می کنند تا انسانها پروانه نشوند با هم صلح نمی کنند. قلب انسانها با هم در صلح است اما نفسانیت انسانها با هم در جنگ است.

قلب از عالم روح است، از پیش خداست، از یکجا آمده و همه را به یک جا دعوت می کند تا بشرها به مقام انسانیت نرسند دعواهایشان تمام نمی شود. حوزه می خواهد بیاید در دانشگاه تا صلح و آشتی و وحدت و حیات را به دانشگاه عرضه کند، پس هم باید از طریق دانشگاه تخصص را کسب کرده و هم از طریق حوزه تعهد را کسب نمود و با آن ضمیمه کرد.

فصلنامه نجد شماره بيست ويكم پاييز96