موضوعات: "فصلنامه نجد شماره14بهار94" یا "السلام علیک یابقیة الله" یا "وارث زیبایی ها" یا "بهار-سرمقاله" یا "کاروکارگر" یا "وفات ابراهیم بن محمد(ص)" یا "گفته ها ونکته ها" یا "پزشکی" یا "کیمیای سازندگی" یا "برتر ازکیمیا" یا "سلطانعلی بن محمد باقر" یا "وفات سید محمد" یا "واقعه طبس" یا "علی ولی خدا" یا "سوء تفاهم" یا "حماسه سوم خرداد" یا "گذر عمر" یا "آشپزی-رولت مرغ"

رولت مرغ

رولت مرغ

مواد لازم :سینه مرغ 1 عدد      اسفناج 1 پیمانه پخت شده -  آبلیمو و روغن زیتون مقدار کم  -  گردو 3 عدد -  پنیر پیتزا  -  زعفران، نمک و فلفل به میزان لازم

طرز تهیه :

سینه مرغ را از قبل بعد از بیرون آوردن استخوانها در زعفران، نمک و فلفل، آبلیمو و روغن زیتون می خوابانیم تا مزه دار شود.

اسفناج ها را پخته و خرد می کنیم. مغز گردو را له کرده و با اسفناج ها و کمکی نمک مخلوط می کنیم.

سینه مرغ را بوسیله بیفتک کوب کوبیده تا صاف و نازک شود بعد از مغز گردو و اسفناج روی آن می گذاریم به همراه مقدار کمی پنیر پیتزا و آن را به صورت لوله در می آوریم بعد در کمی روغن تفت می دهیم و در ظرف مناسب می چینیم. به صورت مرتب و روی سطح آن کاملاً پنیر ریخته و در فر می گذاریم تا پنیر آب شود و به رنگ طلایی در آید.

فصلنامه نجد شماره14 بهار94

حکمت بی اطلاعی از مقدار عمر

حکمت بی اطلاعی آدم از اندازه عمرش

امام صادق به مفضل درباره مخفی بودن مدت عمر انسان فرمودند: از او بیندیش زیرا اگر آدمی بداند که مدت عمرش چقدر است و عمرش کوتاه باشد زندگی بر او ناگوار شود چون منتظر است که مرگ در زمانی که می داند فرا رسد بلکه مانند کسی است که مالش از بین رفته یا در آستانه نابود شدن اموالش و گرفتار شدن به فقر باشد که عملاً احساس فقر می کند این در حالی است که ترس ناشی از به سرآمدن عمر به مراتب بیشتر از ترس ناشی از نابود شدن اموال است زیرا کسی که ثروتش کم شود به امید اینکه آن را جایگزین کند آرامش پیدا می کند. اما کسی که به تمام شدن عمرش ]در زمان مشخص و معلوم[ یقین داشته باشد، یأس وجودش را فرا می گیرد. اما اگر عمرش دراز باشد و او از این موضوع، اطلاع داشته باشد مطمئن می­شود که هنوز خواهد بود و لذا غرق لذت ها و گناهان می شود و سعی می کند کامروایی اش را بکند و سپس در آخر عمر توبه نماید… ممکن است بگویی هم اینک نیز که مدت عمرش برای او نامعلوم است و هر لحظه انتظار فرا رسیدن مرگ را دارد باز مرتکب زشتکاری و نافرمانی می شود. در پاسخ می گوییم حکمتی که برای نامعلوم بودن عمر بیان کردیم همچنان به قوت خود باقی است اما اگر انسان با اینحال از زشتکاری باز نایستد و خویشتن­داری نکند این دیگر ناشی از سرمستی و سختدلی اوست نه اینکه تدبیر و فلسفه کار نادرست است.

 فصلنامه نجد شماره 14 بهار 94

گذر عمر

هرکس را عمر طولانی دهیم در آفرینش دگرگونش می کنیم چرا تعقل نمی کنید. (سوره یس/ آیه 68)

یکی از نعمتهای خداوند عمر با برکت است که همه همیشه خواستار افزون بودن آن هستیم. امام علی فرموده اند: حاصل عمر طولانی، بیماری و فرتوتی است و گفته اند شب و روز در تو کارگرند پس تو نیز در آنها کار کن. آنها از تو می­گیرند پس تو نیز از آنها بگیر و بدانید هر که عمر خود را در راه چیزی که جز آنچه او را نجات می دهد صرف کند مطلوب خود را از دست داده است و بدانید باقیمانده عمر مومن از کبریت احمر گرانبهاتر است پس لحظه لحظه های عمر خود را غنیمت بدارید و برای روزی که دستها خالی است توشه بردارید.

پیامبر خدا که درود خداوند بر ایشان باد فرموده اند ای چهل ساله ها کشته ای هستید که هنگام درویدنش نزدیک شده. پنجاه ساله ها! چه پیش فرستادید و چه پس نهادید؟ شصت ساله ها! به سوی حساب بروید که دیگر عذری ندارید هفتاد ساله ها ! خود را از مردگان شمارید.

با وضو بودن همیشگی- صله رحم کردن- نیکوکاری نمودن- کفش خوب پوشیدن – کم کردن قرض ها- دوری کردن از بدیها- خوش نیت بودن- احترام به والدین نمودن- زود صبحانه خوردن- کمتر زندگی کردن با زنان و زیارت قبر حسین بن علی سید الشهدا علیه السلام از جمله چیزهایی است که باعث افزایش طول عمر می شود.

امام زین العابدین در دعای مکارم اخلاق فرموده اند: خدایا، عمر مرا تا زمانی که صرف طاعت تو شود، دراز گردان و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود جانم را بستان.

فصلنامه نجد شماره14 بهار94

ذکرهای تاثیر گذار

آنچه دراین نوشتار میخوانید از کتاب کیمیای محبت از شیخ رجبعلی خیاط میباشد

شیخ به تأثیر چند ذکر برای غلبه کردن بر نفس تأکید داشتند:

1- مداومت بر ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»

2- ذکر «یا دائم ، یا قائم»

3- برای سرکوبی نفس های سرکش، صبح و شب 13 بار یا 100 بار گفتن ذکر «اللهم لک الحمد و الیک المشتکی و انت المستعان»

4- هر شب 100 بار گفتن ذکر «یا زکی الطاهر من کل آفه بقدسه»

1000 بار صلوات فرستادن تا چهل شب برای ایجاد دوستی خداوند متعال در دل مناسب است. خواندن صبحگاهی سوره صافات و تلاوت شبانگاهی سوره حشر برای دست یافتن صفای باطن مفید است. خواندن آیه 80 سوره اسرا «رب ادخلنی…» 100 بار تا 40 شب برای تشرف به محضر امام زمان«عج» توصیه می شود.

فصلنامه نجدشماره14 بهار94

حماسه سوم خرداد

روز سوم خرداد سال 1361 یکی از بارزترین جلوه‌های نصرالهی و یکی از مهم‌ترین و زیباترین روزهای انقلاب اسلامی ایران می باشد. در این روز شهر مقاوم خیز خرمشهر که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن در آمده بود، پس از 578 روز (19 ماه)، بار دیگر توسط رزمندگان اسلام فتح شد و پرچم اسلام بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد.خبر آزادسازی خرمشهر به سرعت همه ملت مسلمان ایران را غرق شادی و سرور کرد و مردم ایران با حضور در مساجد نماز شکر به جای آورده و ندای الله اکبر سردادند.عملیات بیت المقدس در دهم اردیبهشت 1361 آغاز شد و در چهار مرحله نهایتاً در سوم خرداد 1361 به آزادسازی خرمشهر انجامید و تلفات زیادی به دشمن بعثی وارد آمد.

این فتح مبین، دفاع مقدس را وارد مرحله نوینی کرد و برای اولین بار از شروع جنگ تحمیلی ایران در موضع قدرت قرار گرفت. همچنین این پیروزی بزرگ آمریکا و سایر قدرتها را سخت به وحشت انداخت وآنان که از پیروزی نهایی ایران اسلامی سخت بیمناک بودند، به تجهیز و تقویت بیش از پیش رژیم صدام پرداختند.نتایج نظامی به دست آمده از عملیات بیت‌المقدس عبارت است از:

- آزاد سازی 5400 کیلومتر مربع از خاک کشور اسلامی از جمله خرمشهر و تأمین 180 کیلومتر خط مرزی

- 19 هزار اسیر و 16 هزار کشته از دشمن

- انهدام 60 فروند هواپیما ، 3 فروند هلی‌کوپتر، 418 دستگاه تانک و نفربر، 30 قبضه توپ، 49 دستگاه خودرو.

غنایم به دست آمده : یک فروند هلی‌کوپتر، 105 دستگاه تانک و نفربر و 56 دستگاه خودرو.برای پی‌بردن به عظمت این نبرد حماسی کافی است بدانیم که نیروهای متجاوز عراق پیش از نبرد سرنوشت‌ساز رزمندگان ما برای آزادی خرمشهر در اطلاعیه‌ای به نیروهای خود دستور داده بودند که دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهای عراق محسوب دارند.

همچنین تجهیزات و امکانات دفاعی دشمن در این منطقه نشان می‌داد که عراق خرمشهر را به عنوان نماد پیروزی خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قیمت،‌ این شهر را در تصرف نیروهای خویش نگهدارد.هنگامی که مرحله اول و دوم عملیات بیت‌المقدس به پایان رسید و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، رادیوی رژیم بعثی، می‌کوشید در تبلیغات کاذب خود، حضور نیروهای عراق را در خرمشهر به رخ بکشد تا توجیهی برای ترمیم روحیه نیروهای شکست خورده و رو به هزیمت عراق باشد.آزادسازی خرمشهر با تکیه بر علم و ایمان نیروهای داخلی، از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود.        امام خمینی (ره) در این رابطه فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.»

سالروز آزادسازی خرمشهر به‌عنوان یک روز ملی در کشور شناخته شده است. زیرا از این مقطع به بعد، جنگ در جبهه نیروهای نظامی ایران از حالت دفاعی خارج شد و به صورت تهاجمی درآمد و آغازی بر پیروزی‌های پیاپی بعدی گردید. به همین دلیل بود که از فردای آزادسازی شهر خرمشهر هیأت‌های صلح بین‌المللی مأموریت خود را برای متوقف کردن جنگ آغاز و صدور قطعنامه‌های بازدارنده سازمان ملل آغاز شد.

سوم خرداد یک حماسه ملی است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه‌های دفاع نبود نه حماسه آن پیروزی تحقق می‌یافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پیروزی.آزادسازی خرمشهر در عملیات شگفت انگیز بیت المقدس، از قدرتی حمایت می کرد که همت و ایمان رزمندگان اسلام آن را پدید آورد.

امام خمینی (ره) در مورد این حماسه بزرگ فرمودند: « فتح خرمشهر یک مسئله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است.» و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز فرمودند: «واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی افتخارآمیز است ولی از نزدیک این قضیه شبیه به یک معجزه بزرگ است.»

فصلنامه نجد شماره14 بهار94

کیمیای سازندگی

آنچه در این نوشتار می خوانید نکات آموزنده از شیخ رجبعلی خیاط از کتاب کیمیای محبت است.

 

به نظر حقیر اگر کسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به کمال واقعی برسد و از معانی توحید بهره ببرد باید به چهار چیز تمسک جوید: اول: حضور قلب دائم، دوم: توسل به اهل بیت علیهم السلام، سوم: گدایی شب ها[عبادت شبانه]، چهارم: احسان به خلق.

دل هر چه بخواهد همان را نشان می دهد. سعی کنید دل شما خدا را نشان دهد. انسان، هرچه را دوست داشته باشد عکس همان در قلب او منعکس می شود و اهل معرفت با نظر به قلب او می فهمند که چه صورتی در بزرخ دارد.

تقوا مراتبی دارد. مرتبه نازله آن، انجام دادن واجبات و ترک محرمات است که البته بسیار خوب و به جاست؛ ولی مرتبه عالی تقوا، پرهیز کردن از غیر خداست بدین معنا که انسان، غیر از محبت حق، در دل چیزی نداشته باشد.

اگر مواظب دلتان باشید و غیرخدا را در آن راه ندهید آنچه را دیگران نمی بینند شما می بینید و آنچه را دیگران نمی شنوند شما می شنوید. اگر انسان چشم دل خود را از غیر خدا پرهیز دهد، خداوند به او نورانیت می دهد و او را به مبانی الهیات آشنا می کند.

فصلنامه نجد شماره14 بهار 94

سوء تفاهم

جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش مانده بود، تصمیم گرفتبرای گذراندن وقت کتابی بخرد؛ او یک بسته بیسکویت نیز خرید.روی یک صندلی دسته دار نشست و در کمال آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. کنار او یک بسته بیسکویت بود و مردی هم آنجا نشسته بود و داشت روزنامه می خواند.وقتی او نخستین بیسکویت را به دهان گذاشت متوجه شد که مرد هم یک بیسکویت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد «بهتر است ناراحت نشوم شاید اشتباه کرده باشد». هر بار که او یک بیسکویت بر می داشت آن مرد هم همین کار را می کرد. این کار او را عصبانی کرده بود ولی نمی خواست واکنش نشان دهد وقتی تنها یک بیسکویت باقی مانده بود پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بی ادب چکار خواهد کرد؟»مرد آخرین بیسکویت را نصف کرد و نصفش را برای او گذاشت. این دیگه خیلی پررویی می خواست! او حسابی عصبانی شده بود. سپس کتابش را بست، وسایلش را برداشت و به سمت محل سوار شدن رفت.

وقتی داخل هواپیما روی صندلی اش نشست، خواست کتاب را داخل کیفش قرار دهد که ناگهان با کمال تعجب دید که بسته بیسکویتش آنجاست و باز نشده و دست نخوره!خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد…

یادش رفته بود که بیسکویتی را که خریده بود، داخل کیفش گذاشته بود.

آن مرد بیسکویت هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آنکه عصبانی و برآشفته شده باشد. … در صورتی که خودش زمانی که فکر می کرد آن مرد از بیسکویت هایش می خورد، خیلی عصبانی شده بود و متأسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت خواهی نبود.

بعضی چیزها هستند که دیگر نمی توان آنها را بازگرداند

سنگ… پس از پرتاب کردن

سخن… پس از به زبان آوردن

فرصت… پس از پایان یافتن

زمان… پس از سپری شدن1

1. پیام جوان، گاهنامه فرهنگی ویژه فرزندان کارکنان سپاه، ش دوم

 فصلنامه نجد شماره14 بهار94

دارو ودرمان از عارفان

درمان یبوست

در احوالات حاج آقا فخر آمده ایشان به شکر سرخ بسیار علاقه داشتند و می فرمودند خواص ملینی و مسهلی آن در درمان یبوست اعجاز آور است.

درمان اگزما

شیخ حسن علی نخودکی در عالم رویا به شخصی فرمودند برای درمان اگزما سه روز، هر روز دو مثقال برگ عناب جوشانده، بخورید اگزما برطرف می شود.

درمان سرطان ریه

آیت اله سیدمرتضی موحد ابطحی در درمان سرطان ریه فرمودند: روزی سه مثقال تخم خرفه را می کوبید تا مغز آن ظاهر شود سپس آن را در آب جوش شیره می کشید و چند روز ادامه می دهید و مصرف می کنید. مقداری پر هلوی سفید هر روز 7-8 عدد آنها را می جوشانید تا پخته شود همه آنها را با آبهایش مصرف می کنید تا سرطان درمان شود و این به تجربه ثابت شده است.

 فصلنامه نجد شماره14 بهار94

دارو ودرمان از عارفان

از آیت اله حسن زاده نقل شده است که فرمودند: ابن سینا در کتاب قانون می نویسد: یخ را در آب حل نکنید و بخورید که به اعصاب و مزاج آسیب می رساند و اگر در جوانی طبیعت بدن با او دفاع کند در کهنسالی یخ کار خودش را می کند و دست بردار نیست. چون خواستید آب سرد بنوشید آب را در جوار یخ سرد کنید.

رفع استرس

عارف بزرگوار حاج اقا فخر فرموده اند: بوی گلاب استرس و هیجانات منفی را از بین می برد و کسی  که دچار استرس است مقداری گلاب بر بالش خود بریزد تا استرس ها و اختلالات عصبی اش برطرف شود.

 

تقویت حافظه

 

سیدعبدالرسول شریعتمداری جهرمی از علمای بزرگوار این زمان فرموده ا ند برای تقویت حافظه خوردن دائمی هلیله سیاه به همراه عسل و زنجبیل خواص حیرت انگیزی در تقویت حافظه دارد همچنین ایشان خوردن مویز را هم برای حافظه سفارش می نمودند.

 

زانو درد

از آیت اله بهجت نقل شده که ایشان در پاسخ شخصی که از درد زانو شکایت داشت فرمودند: روغن دنبه را با زنجبیل بر روی زانو بگذارید تا درد بهبود یابد

فصلنامه نجد شماره14 بهار 94

علی ولی خدا

واقعه طبس

سراسر زندگی بشر پر است ازامدادهای الهی، تابش خورشید، حرکت ابرها، بارش باران، رویش گیاهان، این جهان و تمام آنچه در آن است، ار ذرات بسیار ریز تا کوه های سر به فلک کشیده و ستارگان عظیم در آسمان بیکران و موجودات جهان غیب، از فرشتگان الهی و بهشت که بلندایش در فکر و اندیشه آدمی نمی گنجد و عقل انسان از درک آن قاصر است و جز آن، همگی در پرتو فیوضات الهی چهره هستی به خود می گیرند و فعالیت می کنند. به تعبیری دقیق تر، جز حضرت حق آنچه عنوان هستی بر آن اطلاق می شود، فقر و نیاز محض است و محتاج به او.

بر این اساس و با این نگاه باید اذعان کرد که در هر تکاپویی از هر موجودی، فیضی از سوی خدا دیده می شود که بدون آن، هستی از جهان رخت بر می بنند. پس بایستی انسان در هر نفسی که می کشد هر قدمی که بر می دارد، افزون بر سپاسگزاری از خالق به دیده تفکر به آن بنگرد؛ چرا که منهای توجهات الهی، امکان هرگونه تحرکی از موجودات سلب می گردد.

شاید چون انسان در غفلت از خالق هستی به سر می برد و از امدادهای غیبی و گستره فیوضات غافل است و القائات شیاطین جن و انس، دیده حقیقت بین او را می بندد، خدای حکیم و قادر متعال اراده فرموده هر از چندگاهی، به تناسبی، با نشان دادن جلوه هایی از امدادهای چشمگیر و متفاوت خویش، پرده های غفلت را از دیدگان آدمیان بزداید و حجتش را بیش از پیش بر آنان تمام نماید.

بنگر: در جنگ بدر، چگونه در دیدگان مبارزان تصرف نمود وعده قلیل را بر کثیر پیروز گردانید. جنود ملائک را به معرکه فرستاد و ترسی در دل کافران افکند و بادهای

سرد را بر لشکریان احزاب گمارد. آتش هایشان را خاموش و خیمه هایشان را بر کند سپس نازل  کرد آرامش را بر رسولش و مومنین در جنگ حنین.

آری آنان که ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، مجهز به سلاح دعا و استغفار باشند چون به عهد خویش با خدایشان وفا کنند، در معرکه جهاد اوست که عیر منتظره مدد می کند!

تاریخ تکرار شدنی است؛ این سپاه ابرهه بود که دیگر بار، ازحافظان کعبه حقیقت به تنگ آمد و نابود شد. همه چیز مهیا بود برای شبیخونی وحشیانه؛ اما خدا صدق وعده اش را عیان نمود. «ان تنصروا الله ینصرکم» بیابان خشک طبس، تبلور مرصاد الهی شد برای گرگ های در کمین نشسته ای که راوی سپاه مرگ بودند. آری تفسیر آیه «و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» را باید از کویر تفتیده طبس پرسید.

 طبس :بهترین راوی معجزه ای است با نام «یدالله فوق ایدیهم»

فصلنامه نجد شماره14 بهار94

 

 

وفات سید محمد 29 جمادی الثانی

مراسم قالیشویان اردهال

فرزند بزرگوار امام باقر«ع» معروف به سلطانعلی به دعوت مردم فین و کاشان برای هدایت و راهنمایی مردمان این خطه به ایران آمدند و بعد از چندین سال اقامت توسط حاکم وقت این مناطق که دشمنی دیرینه با خاندان امیرمومنان علی«ع» داشت به ایشان اعلام جنگ شد و در این جنگ سلطانعلی بن محمدباقر«ع» به همراه گروهی از مومنان و پیروانشان به شهادت رسیدند و سر از بدن ایشان جدا نمودند. به محض رسیدن خبر جنگ آن بزرگوار در دامنه کوه اردهال عده ای از یاران آن حضرت از اهالی فین و دیگر مناطق حومه کاشان به یاری ایشان می شتابند که با اجساد حضرت و یارانشان مواجه می شوند. لذا برای خاکسپاری جسد بزرگوار آن حضرت را درون قالیچه ای می پیچند وبه محل دفن کنونی می برند.

هر سال به مناسبت سالروز شهادت حضرت سلطانعلی«ع» در جمعه دوم مهرماه دوستداران امامزاده از جمله اهالی فین با حرکتی نمادین با در دست گرفتن چوبهایی به عنوان خوانخواهی آن حضرت در حالیکه به عزاداری و سوگواری مشغولند یکی از قالیهای متعلق به امامزاده را تحویل گرفته و در نهری در نزدیکی بقعه می شویند و دوباره با مراسمی ویژه به محل اولیه عودت می دهند.

مشهد اردهال محل دفن این امامزاده بزرگوار به کربلای ایران نام گرفته. امام صادق«ع» فرموده اند: هر کس قبر برادرم علی بن محمد باقر«ع» را در اردهال زیارت کند ثواب زیارت جدم حسین بن علی«ع» را دارد. بسیاری از وقایع و حوادث در شهادت ایشان همچون امام حسین«ع» بوده از جمله غریبانه به شهادت رسیدن ایشان و یارانشان، داشتن قتلگاه در نزدیکی محل دفن ایشان و جدا کردن سر ایشان و همچنین صدای ناله آمدن بعد از 50 سال از محل شهادت آن بزرگوار.

فصلنامه نجد شماره14 بهار94

 

وفات ابراهیم بن محمد(ص) تسلیت

چند نکته وگفته آموزنده

همچون آسیاب

روزی شیخ ابوسعید ابوالخیر با جمعی از یاران، در راه به آسیابی رسیدند. شیخ اسب خود را نگه داشت و به یاران گفت: «یاران! در زندگانی همچون آسیاب باشید که درشت می گیرد و نرم باز پس می دهد و به گِرد خویش طواف می کند تا آنچه را سزاوار نیست از خود دور کند.»

     مگس

عارفی نزد پادشاهی نشسته بود هرازگاهی مگسی به روی صورت پادشاه می نشست و او با خشم بر صورت خود سیلی می­زد تا از شرّ مگس آسوده شود.مگس به تندی می پرید چرخی می زد و دوباره بر صورت شاه می نشست تا اینکه شاه خشمگین و عاجز روبه عارف نمود و گفت: «آخر خدا چه حکمتی در آفریدن این موجود مزاحم دارد؟»عارف گفت: «حداقل حکمتی که دارد این است که   ناتوانی و عجز ستمکاران و جباران را نمایان می سازد.»

ماندن و رفتن

 

صاحب دلی برای اقامه نماز به مسجدی رفت. مردم اورا شناختند و خواستند برایشان وعظ کند بعد از نماز بر پله اول منبر رفت و پس از ذکر نام خدا و حمد رسولش گفت: از میان شما آن که یقین دارد تا شب زنده خواهد ماند، برخیزد. هیچ کس برنخاست. دوباره گفت آن که خود را برای مرگ آماده کرده است، برخیزد. باز هم کسی برنخاست. آن شخص گفت: در شگفتم از شما که به ماندن یقین ندارید اما برای رفتن هم اندیشه نکرده اید.این گفت و در میان حیرت همگان از منبر به زیر   آمد و مسجد را ترک گفت.

خدمت فرزند

         در زمان عمربن خطاب مردی بود که از فرط پیریهمچون طفلان شیر می خورد. عمر به دختر که پرستاری پدر را می گرد گفت: در این زمان هیچ فرزندی نیست که مثل تو بر پدر حق داشته باشد. دختر گفت: اگرچه من در خدمت او کوتاهی نکنم اما میان من و پدر فرقی است، زمانی که او خدمت من می کرد پیوسته نگران بود که مبادا آسیبی به من برسد در حالی که وقتی من خدمتش می کنم از خدا می خواهم که زحمتش از من کوتاه کند. در این خدمت، آن نگرانی را از کجا بیاورم  عمر گفت: من قضاوت بر ظاهر کردم اما تو مغز   آن را گفتی.

 

لغزش شیخ

    عارفی از جایی می گذشت. کودکی را دید که پای در گل می نهاد. عارف گفت: مراقب باش تا نیفتی! کودک گفت: اگر بیفتم سهل است و جامه خود آلوده کنم تو مراقب باش تا نلغزی که در این صورت جمعی از مسلمانان را با خود گمراه می کنی و معصیت آنان بر تو است!! عارف از این جواب در شگفت شد و گریست.

 

هراس ابلیس

گویند حضرت یحیی، ابلیس را دید به او گفت: دردنیا چه کسی را دوست­تر داری و چه کسی را دشمن تر؟ابلیس گفت: پارسای بخیل را از همه دوست تر دارم به سبب آن که او مرارت کشد و طاعت کند اما بخل او همه آن عبادات را باطل گرداند؛ و فاسق بخشنده را از همه دشمن تر دارم زیرا در این دنیا خوش خورد و خوش نوشد و زندگانی اش را به عیش گذراند و من در هراس   باشم که خدای تعالی او را به سبب  سخاوتش رحمت نماید و او را توفیق توبه دهد و   توبه اش بپذیرد.

 فصلنامه نجد شماره14 بهار94


 

 

 

برتر از کیمیا

دستورالعمل آیت اله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی (ره)

… فرزند آیت اله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان اینگونه نقل می کند که در سفری  که امام خمینی (ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام خمینی در صحن حرم امام رضا«ع» با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می شوند. امام خمینی که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشتند وقت را غنیمت شمرده و به ایشان می گویند من با شما سخنی دارم. شیخ حسنعلی نخودکی می گویند من در حال انجام اعمال هستم در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من  خودم پیش شما می­آیم بعد از مدتی می­آیند و می­گویند چکار دارید؟ امام (ره) خطاب به ایشان می­گویند  اگر (علم) کیمیا دارید به ما هم بدهید؟

شیخ حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکردند بلکه به امام (ره) فرمودند: اگر ما کیمیا به شما بدهیم وشما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی بکار نبرید؟

امام خمینی (ره) به صراحت به ایشان گفتند نه نمی توانم چنین قولی به شما بدهم. شیخ حسنعلی فرمودند حالا که نمی توانید کیمیا را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می دهم این را که بخوانید از کیمیا برایتان بهتر است.

بعد از نماز های واجب یک بار آیت الکرسی را تا و هو العلی العظیم می خوانی.

بعد تسبیحات حضرت زهرا«س» را می گویی.

سپس سه بار سوره توحید را می خوانی.

بعد سه بار صلوات بر محمد و آل محمد«ص» می فرستی.

و در آخر سه بار آیه 2 و 3 سوره طلاق «و من یتق الله… شیء قدرا» را می گویی*.

عمل کردن به این دستورالعمل شیخ به تجربه ثابت شده است که واقعاً از کیمیا برتر و قضاء حوائج بسیار در آن است.

* کتاب زمزم عرفان، محمد ری شهری

مجله پاسدار اسلام، مصاحبه حجه الاسلام رحیمیان با آیت اله شبیری زنجانی

 فصلنامه نجد شماره14 بهار 94

کار وکارگر

امام خمینی (ره) درباره کارگران فرموده اند اینها از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین گروه در جامعه ها هستند، چرخ عظیم جوامع بشری با دست توانای کارگران در حرکت و چرخش است. حیات یک ملت، مرهون کار و کارگر است. کار خلاصه نمی شود به جنبش مخصوص و کارگر خلاصه نمی شود به گروهی خاص؛ و به این انگیزه، روز کارگر روز همه ملت است نه بخش خاصی از آن. از این عموم استثنا می شود کارهای تخریبی و کارگران مخرب که این روز آنها نیست و از دشمنان آنهاست1.

دین مبین اسلام برای کارگران ارزش زیادی قائل شده تا آنجا که امام صادق«ع» فرموده اند: کسی که برای کسب درآمد و برای عیال خود کار و تلاش کند همچون مجاهد در راه خداست2.

هنگامی که رسول خدا از جنگ تبوک بازگشتند، سعد انصاری به استقبال آن حضرت شتافت، پیامبر با او مصافحه کردند و چون زبری و خشنی دست های او را احساس کردند پرسیدند چرا دستهایت این چنین کوفته و خشن است؟ سعد گفت: ای رسول خدا با بیل و طناب کار می کنم و هزینه زندگی خانواده ام را تأمین می کنم. پیامبر دست او را بوسیده و فرمودند: این دستی است که آتش جهنم به آن نخواهد رسید3.

پیامبر«ص» درباره مزد کارگران نیز سفارش های زیادی کرده اند و فرموده اند هرگاه خواستید کارگری را به کار بگیرید مزدش را به او بگویید و دستمزد کارگر را پیش از خشکیدن عرق او بپردازید4.

ایشان همیشه افرادی را که مشغول به کار بودند را دوست می داشتند ومی فرمودند: از جمله کسانی که دعایشان اجابت نمی شود کسی است که تن سالم دارد و گوشه خانه نشسته و برای گشایس روزی دعا می کند5.

تن پروری، تنبلی، بیکاری و تکدی گری در اسلام مذمت شده و پیامبر خدا فرمودند: صدقات برای افراد بی نیاز حرام است6 و به گفته امام خمینی هیچ کشور و ملتی با بیکاری و تن پروری و بی اعتنایی به کار به جایی نخواهد رسید.

1. صحیفه امام خمینی (ره)    2. وسایل الشیعه، ج12، ص43.      3 اسد الغالبه، ج2، ص185.      4 الجامع الصغیر، ج1      5. الکافی، ج5، ص84   6. وسائل الشیعه، ج9، ص233

 فصلنامه نجد شماره14 بهار94

 

حول حالنا الی احسن الحال

خدای من یکسال گذشت، هرچه کردم دیدی؛ هر چه بخشیدی عفو کردی ندیدم

یکسال گذشت، چهارفصل بیمار شدم؛ شفا دادی. هراسان شدم؛ پناهم دادی.

خدای من یکسال گذشت، پی تقدیری نیکو پرسان می گشتم؛ شب قدر مرا فراخواندی از شب تا طلوع آفتاب گریستم و دستانم به سویت بلند، قلم رحمتت بر صحیفه تقدیرم خواست که بنگارد تقدیری نیکو را.

هیهات! با شروع صبحش، کورکورانه تقدیر دیگری را جستجو کردم

خدای من یکسال گذشت، چهار فصل و دوازده ماه هر روز به رسم عادت زانو زدم، پیشانی بندگی می نهادم اما بندگی هزاران معبود دیگر کردم.

خدای من یکسال، چه می گویم سالها گذشت ده بیست سی چهل، هرچه کردم دیدی؛ هر چه بخشیدی عفو کردی ندیدم.

چگونه است رهایم نمی کنی، چگونه است از من ناامید نمی شوی.

خدای من آوای ملکوتی «یا مقلب القلوب و الابصار» می آید، تو باز هم مرا می خوانی که بخوانمت و این منم با حسرت سالهای رفته.

«یا مدبر اللیل و النهار» این منم با هزاران امید به سال پیش رو.

«یا محول الحول و الاحوال» خدای من التماس مرا بشنو، خدای من آرزویم این است «حول حالنا الی احسن الحال»

فصلنامه نجد شماره14 بهار94

هفته معلم گرامی باد

وارث زیبایی ها

ای معلم تو را به چه مانند کنم. دل دریایی ات لبریز از آرامش است همچون کوه استوار ازحوادث روزگار ایستاده ای و همچون ابر باران پرشکوه معرفت بر چمن های دشت دانش آموختگی فرو می ریزی.

خورشید نگاهت گرمابخش وجود ما و حرارت کلبه سرد یأس و ناامیدی و ارمغان شور و شعف است.

غنچه­ی تبسمی که از گلستان لبهای تو می روید، طراوت لحظه های ابهام و زیبابخش وجود ماست.

کلام روح بخش و دلنشین تو موسیقی دلنوازی است که بر گوش جان می نشیند و آهنگ زندگی را به شور در می آورد. روانی به لطافت گلبرگ های ارغوان داری که از احساس و شور و شعف لبریز است. دستهای روشنت سپیدی خود را از گل بوسه های گچ گرفته و شمع وجودت از نیروی ایمان و انسانیت شعله ور است.

سرخی شفق، تابش آفتاب، نغمه بلبلان، صفای بستان، آبی دریاها همه و همه را می توان در تو خلاصه نمود.

معنای کلام امیدبخش تو همچون نسیم صبحگاهان نشاط بخش روح خسته ماست.

علم آموزی و صبر و ایمان را از پیامبران به ارث برده ای و به حقیقت وارث زیبایی ها بر گستره گیتی هستی.

قدوم سبز تو سبزینه کوچه باغ های زندگی و صفابخش خاطر پر دغدغه ماست. طپش قلب تو آهنگ خوش هستی و جوشش نشاط در غزل شیوای زندگی است.

تو روشنایی بخش تاریکی جان هستی و ظلمت اندیشه را نور  می بخشی.

چگونه سپاس گویم مهربانی و لطف تو را که سرشار از عشق و یقین است.

چگونه سپاس گویم تأثیر علم آموزی تو را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه­ی محقر وجودم فروزان است.

آری در مقابل این همه عظمت و شکوه تو مرا نه توان سپاس است و نه کلام وصف.

تنها پروانه جانم بر گرد شمع وجودت، عاشقانه چنین می سراید:

معلم کیمیای جسم و جان است           معلم رهنمای گمرهان است

شده حک بر فــراز قله ی عشق         معلـم وارث پیغمـبران است

فصلنامه نجد شماره14 بهار94

 

السلام علیک یا بقیة الله

یوسف گم گشته باز آید به کنعان  غم مخور

 

 

       کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود  دل بد مکن

 

 

وین سر شوریده باز آید به سامانۣۣ   غم مخور

دور گردون گر د و روزیۣ  بر مراد  ما نرفت

 

 

دائماً یک سان نباشد حال دوران غم مخور

در بیابانۣ گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

 

 

سرزنش ها گر کند خار مغیلانۣ غم مخور