موضوعات: "فصلنامه نجد شماره 18 پاییز 95" یا "گفته ها ونکته ها" یا "خدا همیشه آنلاینه" یا "سفیر مرگ" یا "می خواهم مادر شوم." یا "ملت حماسه )نه(ملت گریه" یا "الهی نامه" یا "کلام رهبری" یا "درمان چربی خون بالا" یا "شهرضا وبزرگان" یا "بچه ها ومدرسه" یا "فانوس راه" یا "زمزم احکام" یا "داستان آموزنده" یا "کدو حلوایی" یا "آش کدو" یا "مصاحبه"

غذایی مفید برای سرماخوردگی

آش کدو یا همان کشک و کدو شهرضایی یک غذای خوشمزه و خوش خوراک است که در فصل سرما بعضی از خانواده ها آن را تهیه می کنند و از خوردن آن لذت می برند.

مواد لازم:

کشک 250 گرم

کدو یک عدد متوسط

پیاز دو عدد بزرگ

نعناع سه قاشق غذاخوری

روغن، زردچوبه، نمک به میزان لازم

برنج3پیمانه

طرز تهیه

کدو را شسته تمیز می کنیم تخمه های آن را خارج کرده و به صورت مکعب های متوسط خرد می کنیم الیاف های اضافی داخل کدو را هم قبلاً در می آوریم بعد آب را که جوش آوردیم کدوها را داخل ظرف ریخته و می گذاریم تا بپزد. برنج را که قبلاً خیس کرده ایم داخل ظرف ریخته و صبر می کنیم تا با کدوها بپزد. پیازها را خرد می کنیم و سرخ کرده و نعناع، نمک، زردچوبه را اضافه می کنیم. بعد از پخته شدن کدوها و برنج، نعناع و پیاز آماده شده و کشک را اضافه می کنیم و صبر می کنیم تا مواد خوب با هم مخلوط شوند و غذا جا بیفتد.

نوش جان

 فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

خواص کدو حلوایی

کدو حلوایی میوه یک گیاه علفی است که دارای ساقه های بلند و خزنده و برگهای پهن است. گلهای این گیاه زرد و میوه آن شبیه خربزه و یا خیلی بزرگتر است. نام های دیگر کدوحلوایی در فارسی، کدو تنبل و کدو زمستانی است و در زبان عربی آن را یقطین و قرع کأس می­گویند. از میوه، پوست، تخم میوه، گل و برگ این گیاه استفاده می کنند و گاهی به صورت پخته، ترشی، مربا، تهیه روغن مورد استفاده قرار می­دهند. 1

پیامبر (ص) خطاب به امام علی(ع) فرمودند: کدو بخور زیرا هر کسی آن را بخورد، خلق و خوی وی نیکو و رخسارش شاداب می شود، آن خوراک من و پیامبران پیش از من است. (بحارالانوار، ج66، ص299)

طبقه یافته های علمی درباره کدو بیان شده که طبیعت آن سرد و تر است و حاوی آب، پروتئین، چربی، هیدرات کربن، املاح معدنی، سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، آهن، فسفر، گوگرد، کلر، ویتامین A، B1 و B2 و C است.

مصرف آن برای تب های شدید و صفرا مزاجان خوب است ولی برای سودامزاجان مناسب نیست همچنین برای کودکان، پیرمردان و کسانی که معده ضعیف دارند مفید می باشد و قندش برای بیماران دیابتی بی ضرر است. 2

اگر کدوی حلوایی را پخته و بصورت گرم به صورت بمالید و نیم ساعت صبر کنید، رنگ چهره و رخساره باز شده و صورت را براق و زیبا می نماید.3 آب کدوی پخته ادرارآور خوبی است و برای رفع اختلالات کلیه و مثانه مفید است.4

ابن سینا پزشک شهیر اسلامی، کدو را برای رفع سردرد و رفع بیخوابی و درمان خستگی اعصاب مفید دانسته است. خوردن مغز خام تخم کدو به مقدار 35 گرم در روز برای درمان سوزش ادرار، زخم معده، خشونت سینه، اخلاط خونی، خونریزی ریه و تسکین سرفه مفید است. همچنین مغز تخم کدو برای درمان سل، تبهای حاره و تشنگی مفید است.5

سوخته شده پوست کدو برای بند آوردن خون اثر معجزه آسا و بسیار سریع دارد و دو لبه زخم را به هم می چسباند و سوزش و ناراحتی زخم را خیلی زود تسکین می دهد.

1. خواص سبزی های خوراکی، مرتضی نظری، ص161

2. غذا و تغذیه در آموزه های دینی و… ، مصطفی آخوندی، ص108

3. اعجاز خوراکی ها، ص221

4. نسخه های شفابخش، ص276

5. طب الکبیر، ص120

 فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

جوان به جوان

درب خانه حضرت علی علیه السلام زده شد قنبر غلام حضرت به درب خانه رفت، درب را گشود، دو نفر اجازه ورود خواستند و از آنجائی که در خانه حضرت به روی همه باز بود قنبر به آنها اجازه داخل شدن داد. پدر و پسر جوان به حضرت سلام دادند و میهمان مولایشان شدند حضرت آنها را اکرام و احترام بسیار کرد و در صدر مجلس نشاند و خود روبروی آنها نشست. موقع غذا خوردن رسید سفره آماده شد و حضرت میهمانان خود را بر سر سفره خواند و بعد از به جا آوردن آداب سفره مشغول به غذا خوردن شدند، بعد از صرف غذا بر اساس سنت و استحباب، قنبر ظرف آب و حوله و طشتی آورد تا حضرت و میهمانان دستهایشان را بشویند. مولای متقیان حضرت علی علیه السلام ظرف آب را از غلام گرفته و به سوی مهمانان رفتند، اما مرد میهمان از اینکه حضرت دستان او را بشویند خودداری کرد ولی حضرت به او فرمودند: برادر تو از سر توست از تو جدا نیست می خواهد عهده دار خدمت تو بشود و در عوض خداوند به او پاداش خواهد داد چرا می خواهی مانع کار ثواب او بشوی؟ حضرت با اصرار از او خواستند تا دستانش را بشوید و فرمودند: من می خواهم به شرف خدمت به برادر مومن نائل گردم مانع کار من مشو. مرد میهمان با حالت شرمندگی حاضر شد که حضرت آب بریزد و او دستهایش را بشوید، حضرت به او فرمودند خجالت نکش و تعارف نکن و کامل و درست دستانت را بشوی. حضرت علی علیه السلام بعد از شستن دست میهمان پسر جوان خود محمدبن حنیفه را صدا زد و فرمود: این ظرف آب را بگیر و بر روی دست این جوان بریز تا دستش را بشوید. اگر پدر این جوان در اینجا نبود و تنها خود او میهمان ما بود من خودم آب بر روی دستش می ریختم تا دستش را بشوید اما خداوند متعال دوست دارد وقتی پدر و پسری هر دو حاضرند بین آنها در احترام و اکرام فرق گذاشته شود. محمد بن حنیفه امر پدر را اطاعت کرد و از جوان خواست تا دستهایش را بشوید و جوان نیز به این امر راضی شد.1

1. بحارالانوار، ج9، ص598 به نقل از داستان راستان، ج2، ص86

قصه های شیرین و خواندنی از پسر جوان، مظفر حاجیان، ص62

 فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

مردها بخوانند...

چند روز پیش در یکی از آن لحظه های کوتاه که آدم با واقعیت های عمیق روبه رو می شود، راز افزایش طلاق را کشف کردم. حداقل یکی از رازهای آن را در جامعه امروز ایران و باید بگویم واقعیت دردناکی است. آقایان جوان یا میان سالی که دارید این را می خوانید متأسفانه باید عرض کنم که یکی از مهمترین دلایل بحران خانواده در ایران امروز، ما مردها هستیم. ما مردها هزاران سال است که بچه ایم و نمی خواهیم بزرگ شویم. حتی در زمانی که در جنگل ها و کوه ها به کار خطیر شکار حیوانات مشغول بودیم، شرط می بندم که باز هم بچه بودیم. حیوان را شکار می کردیم و می آوردیم و با تظاهری افتخار آمیز آن را پرت می کردیم جلوی زن های توی غار و لبخندی که یعنی ببین من چه موجود خارق العاده ای هستم، حالا نوبت توست که بروی و قدردانی ات را از من نشان دهی. بعدهم لابد پیژامه و عرق گیر و لم دادن و گرفتن کنترل تلویزیون و بالا و پایین زدن.

ما مردها بچه به دنیا می آییم و بچه می میریم. زن هایی را هم که در زندگی مان هستند فقط به عنوان مادر می خواهیم؛ کسانی که ما را به عنوان بچه، تر و خشک کنند، شکممان را سیر کنند، اتاق و خانه مان را تمیز و مرتب و تزیین کنند،لباس هایمان را انتخاب کنند و بخرند و مرتب برایمان بشویند، برایمان وقت دکتر بگیرند، مهمان شدن یا مهمان کردن را هماهنگ و روابط با فامیل را تنظیم کنند، بچه ها را تربیت و بزرگ کنند و… ما هم در عین حال که امپراطور ماشین و موبایل و تلویزیون هایمان هستیم، احساس کنیم چقدر مهمیم! ولی همه مان میدانیم که ظرف دو هفته بدون همسر یا بدون مادرمان چقدر شبیه یک پسرک خردسال درمانده و بدبخت می شویم.

مسأله این است که ما مردها مهارتهای اولیه زندگی کردن را یاد نمی گیریم. جامعه که البته پدر و مادرهایمان مهمترین بخش آن هستند به ما یاد نمی دهند چطور مثل یک آدم بالغ بتوانیم بدون مادر زندگی کنیم. حتی از این بدتر، جوری ما را تربیت می کنند که حتی بچگی و ناتوانی فوق العاده مان را نمی بینیم و کاملاً عادی فرض می کنیم.

حتی مادرهایمان هم که ما را می سازند، این را عادی می بینند که ما بزرگ و مستقل و ماهر به زندگی نشویم.

البته این مشکل تنها مختص ایران نیست اما در جامعه ای که پسرانش را بیش از حد وابسته به مادران بار می آورند و فرصت مستقل و بزرگ شدن به آنها نمی دهند همین مسأله وجود دارد. تا همین دو دهه پیش، زن های ما که با آنها ازدواج می کردیم هم قبول داشتند که بچه ایم و تلاشی هم برای بزرگ شدن ما نمی کردند ولی به دلایل مختلف، از جمله بالا رفتن تحصیلات زنان پس از انقلاب ماجرا عوض شده است. زن ها و دخترهای نسل جدید دیگر نمی خواهند برای شوهرهایشان مادری کنند، مثل تمام زن های پیش از خودشان به سرعت در همان بچگی بزرگ شده اند و یاد گرفته اند که چطور زندگی کنند، اما دیگر حاضر نیستند خودشان رشد نکنند تا پسر بچه کوچکشان از گرسنگی و افسردگی و بیماری نمیرد.

زن های جوان ایرانی می خواهند با مردهایی زندگی کنند که مهارت های اولیه زندگی را بی منت بلدند و خودشان بار خود را به دوش می کشند. مردهایی که دوست و شریک زندگی آنان اند، نه وبال گردن و وزنه ای به پایشان؛ مردهایی که زن هایشان را دوست دارند ولی برای بقا به آنان نیازی ندارند.

اگر می بینیم بسیاری از دخترهای جوان عاشق می شوند و ازدواج می کنند و بعد از مدتی کوتاه پشیمان می شوند یا ترجیح می دهند اصلاً ازدواج نکنند دلیلش را باید در مردان جستجو کنیم و جامعه؛ یعنی خانواده و رسانه و مدرسه، اگر می خواهد پایه خانواده از این سست تر نشود باید فکری برای بزرگ شدن مردها بکند.

برگرفته ازماهنامه خانه خوبان

» فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

احکام مربوط به سگها

یکی از مسلمات اسلامی این است که احکام شرع تابع مصالح و مفاسد واقعی است، اگر مصالح و مفاسد نبود نه امری بود نه نهی و نه حکم به نجاست و طهارت. یکی از نجاسات سگ می باشد که طبق مسأله 105 توضیح المسائل مراجع: سگ و خوکی که در خشکی زندگی می کنند حتی مو، استخوان، پنجه، ناخن و رطوبت های آنها نجس است ولی سگ و خوک دریایی پاک است.

بعضی افراد به بهانه اینکه حکم نجاست سگ در قرآن نیامده و حاضر به قبول این حکم نمی شوند در صورتی که خیلی از احکام فقهی ما صریحاً در قرآن نیامده و ما طبق آیه 9 سوره حشر، تبیین و تفسیر آن احکام را از پیامبر و امامان می گیریم.

نجاست سگ در روایات

امام علی(ع) فرمودند: از نگهداری سگ در خانه بپرهیزید و در کتاب وسایل الشیعه باب نجاسات آمده از امام صادق(ع) در مورد سگ پرسیده شد حضرت فرمودند: آن پلید و نجس است و از باقیمانده آبی که خورده نمی توان وضو گرفت، چنین آبی را دور بریز و ظرف را اول خاک مال کن و بعد با آب بشوی.

حکم خرید و فروش سگ

طبق احکام معاملات که در کتاب مکاسب آمده، خرید و فروش عین نجاست حرام است مگر اینکه منفعت عقلایی داشته باشد. پس سگ که نجس العین است خرید و فروش آن برای کارهایی همچون نگهبانی، شکار، تجسس در اداره پلیس و… که منفعت عقلایی دارد اشکالی ندارد ولی خرید و فروش سگ های تزئینی که هیچ استفاده و فایده عقلایی ندارد حرام است.

حکم نگهداری سگ در خانه

نگهداری سگ در خانه فی نفسه با رعایت نظافت، طهارت و بهداشت اشکال ندراد ولی طبق مطالعات روانشناسی انجام شده، انسان در کنار هر چیزی قرار بگیرد به سرعت با آن انس می گیرد و خصوصیات و ویژگی های آن را درون خود ایجاد می کند از این رو نگه داشتن این حیوان با توجه به تحت تأثیر خوی حیوانی و سگی قرار گرفتن، در شأن و شخصیت یک مسلمان نیست و در ارتباط بودن با او باعث نجس شدن بدن و خانه و زندگی انسان         می شود و اگر حتی یک مو از این حیوان همراه شخص نمازگزار باشد باعث بطلان نماز او می شود.

وسایل الشیعه، ج3، ص415

مشرق نیوز

میهن بلاگ

کلینیک گربه ها، دکتر لطفی زاده

مجموعه آثار شهید مطهری، ج2، ص52

» فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

بچه ها ومدرسه

با توجه به شروع به کار مدارس مشکلات بچه ها در ارتباط با مدرسه هم شروع شده است.

در مجموعه کتابهای خانواده پویا که از انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) می باشد و سوالات متعدد در ارتباط با خانواده ها و ارتباطات آنها با هم جواب داده به دو سوال پرمخاطب درباره بچه ها و مدرسه برخورد کردم که شایسته بود برای اطلاع مخاطبان در نشریه گنجانده شود.

تقویت تمرکز کودک

سوال: بچه ای دارم که برای گوش دادن به درس و مشق متمرکز نیست و موقع نوشتن مشق بیش از ده بار بلند می شود و مشغول کارهای دیگر می شود بطوری که یک صفحه مشق او شاید دو ساعت طول بکشد لطفاً در این زمینه مرا راهنمایی فرمایید؟

جواب از دکتر غباری بناب: تمرکز و توجه در موقع انجام تکلیف یکی از مسائلی است که توسط والدین و معلمان به عنوان مشکل بیان می شود، متخصصان معتقدند اگر عدم تمرکز خیلی شدید باشد

اسمش کم توجهی و پرتحرکی است و می تواند اندیشه های زیستی داشته باشد یکی از معروفترین تست هایی که برای سنجش میزان کم توجهی و پـرتحرکی

افراد استفاده می شود تست جردن است. قبل از اینکه بچه را نزد روان شناس ببرید او را پشت میزش بنشانید و دور او را کمی خلوت کنید تا تمرکز کند، یک زمانی را در نظر بگیرید که دانش آموز بتواند آن را تحمل کند. اگر هر ده دقیقه یک بار بر می­خیزد و کاری را انجام می دهد والدین می توانند یک ربع ساعت را در نظر بگیرند و بگویند اگر یک ربع توانستی پشت میز کار کنی ژتون یا هر نشانه تشویق دیگر را می گیری و بعد به مرور، ساعت را زیاد کنید و هر بار به او هدیه ای بدهید بسیاری از بچه ها با همین اصل تقویت هیچ نیازی به مراجعه به روانپزشک و روانشناس ندارند.

رفتار ناشایست معلم

سوال: وقتی معلم به گونه ای برخورد می­کند که شایسته نیست چگونه باید رفتار کرد؟ اگر رفتار معلم باعث شود که بچه از درس زده شود چگونه می­توان این حالت را در او تغییر داد و او را به مدرسه و درس علاقمند کرد؟

جواب از استاد شاملی: در مواردی که دشواری رفتار در کودک و نوجوان ناشی از برخوردهای غلط یا افراطی معلم یا یکی از اولیای مدرسه است، راهش این است که شما به عنوان پدر یا مادر از کانال مدیر مدرسه یا از کانال انجمن اولیا و مربیان ارتباط برقرار کنید. البته اگر می خواهید مسأله را حل کنید معلم را مجازات نکنید چون او معلم است و خیلی از کارها دست اوست! او در فراز و نشیب و بحران های زندگی یک مشکلاتی دارد. این مشکلات با حقوقش بر آورده نمی شود و انتظار دارد که والدین و اولیا به او کمک کنند. خوب است یک بار معلم را دعوت کنید و مشکل بچه را با او در میان بگذارید، بچه هم خودش حاضر باشد. معلمان اگر احساس کنند شما بی تفاوت و بی خیال هستید همین وضعیت را ادامه می دهند با آنها از طریق مدرسه یا انجمن اولیا و مربیان صحبت کنید، گاهی جنبه نیاز مطرح است. از طریق دوستان نیازش را تا حد ممکن برآورده سازید.

فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

می خواهم مادر شوم

دفاعیه تمام شد، استاد آمد جلو گفت: می خوای چی کار کنی؟ میری واسه دکتری؟ گفتم: نه استاد! استاد گفت: شما؟ تو که می تونی، تو که… اصلاً بگو ببینم می خوای تو خونه بمونی چیکار کنی؟ گفتم: می خوام مادر بشم! می دونید می خوام قصه بگم، تمرین ریاضی بنویسم، دیکته بگم، لالایی بگم… اصلاً می دونید می خوام تمام این کارهایی که به خاطر درس خوندن ترک کرده بودم را شروع کنم. می خواهم مادر شوم.

فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

توکل برخدا

شهرضا وبزرگان

در ادامه معرفی بزرگان شهرمان در این شماره به معرفی استاد اخلاق برجسته شهر، جانباز فاجعه 7 تیر و پدر شهید آیت اله شیخ قدرت اله نجفی می پردازیم. ایشان در تاریخ 1/4/1319 شمسی مطابق با 15 جمادی الاول 1359 هـ.ق در شهرستان شهرضا (قمشه) متولد شدند. ایشان در حال حاضر ضمن وعظ، ارشاد و خطابه در شهرضا به تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول می باشند. طبق گفته استاد و معرفی ای که در رادیو معارف داشتند ایشان از کودکی علاقه زیاد به روحانیون داشتند و به تحصیل در حوزه مشغول شدند و از سن 17 سالگی وارد حوزه علمیه قم شده و در درس اساتید و علمای بزرگ همچون آیت اله ستوده، اعتمادی، سلطانی، شهید مطهری تلمذ نمودند و اساتید حکمت و عرفان ایشان علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت اله حسن زاده آملی و جوادی آملی بودند.

از جمله سوابق فرهنگی ایشان قبل و بعد از انقلاب اسلامی به این شرح است: قبل از پیروی انقلاب اسلامی، شرکت در تحصن ها و تظاهرات علما و مردم شهر، افشای جنایات ستم شاهی در منبرها و ممنوع المنبر شدن در شهرضا بدلیل فعالیتهای سیاسی و انقلابی و بعد از انقلاب ایشان نماینده دوره اول و پنجم مجلس بودند و در تدوین ماهنامه های متعدد اخلاقی- عقیدتی و سیاسی فعال بودند. تدوین 755 مقاله در روزنامه رسالت در سالهای 72 تا 75 که در کتابی با عنوان «قطره ای از دریای معارف» در دو جلد

در سال 88 توسط انتشارات حوزه به چاپ رسیده از جمله فعالیتهای استاد بزرگوار می باشد.

مجموعه سخنرانی های ایشان در برنامه «مکارم خوبان» از رادیو معارف در سال های 87 تا 90 پخش شده و اخیراً هم رادیو معارف تمام سخنرانی ها را در قالب 4 سی دی تنظیم و تکثیر نموده است. از دیگر اقدامات و فعالیتهای استاد نوشتن کتاب «با سالکان وادی نور» و «چشمه های سلوک» در چهار موضوع مختلف و «اخلاق نظری» برای طلاب سطوح مقدماتی حوزه    می باشد.

جهت آشنایی بیشتر با ایشان به رساله مرد فریاد و سکوت و کتاب قطره ای از دریای معارف ج 2 فصل 5 می توان مراجعه کرد. انشاءاله این استاد بزرگوار همیشه سلامت باشند و مردم شهر بتوانند از انفاس عرفانی ایشان در منبرها استفاده ببرند.

* پایگاه اندیشوران حوزه

* رادیو معارف، اطلاعات کارشناس آیت اله نجفی

فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

درمان چربی خون

 

چربی های موجود در خون به دو گروه تری گلیسرید و کلسترول تقسیم می شوند که با بالا رفتن آنها در خون و اختلال در سوخت و ساز چربی در بدن شخص دچار چربی خون می شود. خطرات این افزایش تجمع چربی در دیواره رگها و تنگی آنها می باشد که باعث خطر ابتلا به سکته مغزی، درد قفسه سینه و گرفتگی عروق می شود.

نسخه های گیاهی برای کاهش چربی خون

برای کاهش چربی خون یک گیاه بسیار مفید «سیر»      می باشد که علاوه بر کاهش کلسترول و تری گلیسرید خاصیت ضد میکروبی و ویروسی هم دارد و فشار خون و قند خون را کاهش می دهد و خون را رقیق می کند.

«میوه زیتون» و روغن آن هم یک میوه مفید برای کاهش چربی خون می باشد، همچنین عصاره برگ گیاه «مرزه» چربی خون را کاهش می دهد. «تخم شوید» هم که در دارویی به نام «آنتوم» موجود است پایین آورنده چربی خون است.

«دم کرده آویشن» از دیدگاه طب سنتی ایران دفع کننده رطوبت و بلغم از بدن است و کاهنده چربی خون.

«فلفل سیاه» به دلیل داشتن ماده پیرین، تشکیل سلول های

جدید چربی را متوقف می کند و خاصیت ضدچربی دارد.

مرتضی صفوی، متخصص تغذیه گفته است: مصرف «خرفه» به صورت خام یا پخته موجب کاهش چربی خون و رفع التهاب بدن می شود. خرفه تصفیه کننده خون، تب بر، ادرار آور صفراآور، ضداسکوربوت و کمبود ویتامین c، رفع کننده میخچه و دمل و جوش می باشد.

خوردن «آبغوره» ناشتا نیز یک تجویز گیاهی دیگر برای کاهش چربی خون است و بطور کلی اصلاح رژیم غذایی و مصرف میوه جات و سبزیجان متعدد و مختلف و کم کردن مصرف غذاهایی همچون فست فودها، گوشت قرمز، برنج، سرخ کردنی ها، شیرینی جات و خامه و… عامل بسیار خوبی برای بدست آوردن سلامتی و شادابی بدن و کم شدن چربی خون می باشد.

سایت بیتوته

سایت تبیان

سایت تحلیلی خبری عصر ایران

شبکه اطلاع رسانی افغانستان

فصلنامه نجدشماره18پاییز95

فانوس راه

          شهیدمصطفی ردانی پور

گفتم: با فرمانده تان کار دارم. گفت: الان ساعت 11 است ملاقاتی قبول نمی کنه. رفتم پشت در اتاقش در زدم. گفت: کیه؟ گفتم مصطفی. گفت: بیا تو. سرش را از سجده برداشت. چشمهایش خیس و رنگش پریده بود. نگران شدم گفتم چه خبر شده؟ کسی طوری شده؟ دو زانو نشست، سرش را انداخت پایین، زل زد به مهرش، دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتانش رد می کرد گفت: ساعت 11 تا 12 هر روز را فقط برای خدا گذاشتم، بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم. از خودم می پرسم کارهایی که کردم برای خدا بود یا برای دل خودم؟

«حرفهای شنیدنی»

فصلنامه نجد شماره18پاییز95

فانوس راه

        شهیدحسن باقری

سال آخر دبیرستان که بود یک شب با غریبه ای آمد خانه، شام به او داد و حسابی ازش پذیرایی کرد می گفت: از شهرستان آمده فردا صبح کار اداری اش را انجام می ده و می ره. پسرم دلش نیامده بود بنده خدا گوشه خیابان بخوابه به بزرگی دلش غبطه خوردم.

«کتاب یادگاران ، خاطرات شهید حسن باقری»

شهیددکتر مجید شهریاری

توی محل کار ده ساعت کار می کرد اما هفت ساعت به عنوان ساعت کاری می زد، می گفت فکر می کنم فلان کار شخصی هم کرده ام و اینطور مقید بود در حساب کتاب بیت المال. شب ها هم کالا، نذورات و هدایا را بر می داشت می برد برای فقرا.

«کتاب شهید علم، ص75 و 116»

فصلنامه نجد شماره18پاییز95

فانوس راه

        شهید

حسن باقری

سال آخر دبیرستان که بود یک شب با غریبه ای آمد خانه، شام به او داد و حسابی ازش پذیرایی کرد می گفت: از شهرستان آمده فردا صبح کار اداری اش را انجام می ده و می ره. پسرم دلش نیامده بود بنده خدا گوشه خیابان بخوابه به بزرگی دلش غبطه خوردم.

«کتاب یادگاران ، خاطرات شهید حسن باقری»

فصلنامه نجد شماره18پاییز95

سفیر مرگ

اولین موهای سفید که در سر و صورت ظاهر می شود لرزه بر اندام انسانها می اندازد که: داری پیر می شوی!!! آن وقت شروع می کند به مراقبت، تهجد، اما مدتی که گذشت موها زیاد و زیاد و زیادتر می شوند تا آنجا که دیگر موی سیاهی باقی نمی ماند، اما این انسان فراموش می کند که هر کدام از این موها یک سفیر است یک هشدار است که یعنی بیشتر مواظب رفتار و اعمال و نیاتت باش مرگت نزدیک شده.

فصلنامه نجدشماره18پاییز95

فانوس راه

شهیدمهدی زین الدین

از همه زودتر می آمد جلسه تا بقیه برسند دو رکعت نماز می خواند یکبار بعد از جلسه از او پرسیدم: نماز قضا می خوانی؟ گفت: نه! نماز می خوانم که جلسه به جایی برسه همینطور حرف روی حرف تلنبار نشه.

«کتاب آقا مهدی، ص109»

فصلنامه نجد شماره 18 پاییز95

خدا همیشه آنلاینه!

کافیه دلت را به روز رسانی کنی.

اون موقع می بینی که در تک تک لحظات کنارت بوده و هست و خواهد بود.

اگر دیدی خط ها شلوغه و حس می کنی جوابی نمیاد از پسورد «یا حسین» استفاده کن.

خدا به این پسورد حساسه و به سرعت نور جواب می ده.

گاهی هم که حس می کنی ارتباط قطع شده، مشکل از مخاطب نیست، دلت ویروس گرفته!

فصلنامه نجد شماره18پاییز95

ما مامور به ادای تکلیف هستیم

یک روز از عملیات بدر می گذشت و ما هنوز نتوانسته بودیم به هدف نهایی از پیش تعیین شده عملیات برسیم و دشمن هم فشار زیادی را وارد آورده و بعضی مناطق آزاد شده را متصرف شده بود در چهره تک تک فرماندهان و رزمندگان اسلام گرد غم و ناامیدی و اندوه دیده می شد. از سوی فرماندهی قرارگاه مرکزی، همه یگان ها آماده بودند تا به محض فرا رشسیدن شب بر دشمن که تازه به مناطق از دست داده راه یافته بود، حمله کنند ناگهان جو سکوت و غمباری که بر همه جا حاکم بود با رسیدن چند سطر پیام امام شکست و به جوّی مملو از امید، اطمینان و آرامش تبدیل شد.

امام طی پیامی به فرماندهان ارتش و سپاه فرموده بودند: به فرماندهان سپاه و ارتش بگویید چون گزارش دادند بعضی ها ناراحت هستند می خواستم بگوییم هیچ جای نگرانی نیست البته من برای شهدا و شما دعا می کنم ولی همه ما باید بدانیم که تابع اراده خداوند هستیم ما از ائمه که بالاتر نیستیم آنها هم در ظاهر بعضی وقتها موفق نبودند… ما که نسبت به مقام اینها چیزی نیستیم

عمده مشیت خداوند است که هر چه  او بخواهد همان خوب است و چون عسل شیرین و باید با آغوش باز پذیرای آنچه او می خواهد باشیم و از هیچ نگران نباشید، محکم باشید*…

* برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج4، ص19-20

فصلنامه نجد شماره18پاییز95

ملت حماسه(نَه (ملت گریه

سردبیر

فرهنگ والاي شيعه كه ميراث گرانبهاي پیامبر (ص) وائمه اطهار(ع) است در طول تاریخ با امداد الهی وعنایات خاص حضرت ولی عصر (عج) وحافظان حریم واقعی مکتب تشیع از خطر انحراف وبدعت به دور مانده وتلالو امواج نورانی آن گرمابخش هدايت انسانهاي مشتاق بوده است وصیانت از این مکتب وآسیب زدایی از آن با منطق گفتار یا با هجرت وحتی با شهادت در ادوار مختلف تاریخ با توجه به مقتضیات زمان ومکان مطرح بوده است.1

سخن معروف امام خميني (ره)كه فرمودند:این محرم وصفر است که اسلام را زنده نگه داشته است ،سخنی است پر معنا که امروزه با توجه به کارشکنی بسیار دشمنان خارج از مرزها به عمق معنای آن بیشتر پی برده ایم ، امام خمینی در بعضی از سخنان خود فرمودند:دشمنان به ما می گویندـ«ملت گریه»اما باید بگویند«ملت حماسه» زیرا با همین گریه های ایام عزاداری اباعبدالله حسین (ع)بود که ملت ایران توانست حکومت 2500 ساله شاهنشاهی را از کشور بیرون کند ویادآوری فرهنگ عاشورا در مجالس عزاداری ،خون غیرت ایرانیان را به جوش آورد وحاضر نشدند دیگر زیر بار ذلت وخواری استعمارگران غرب باشند.2

دشمنان این مرز وبوم  فهمیده اند وجود مجالس عزاداری وداشتن فرهنگ عاشورا ووجود علما وروحانیون متعهد باعث شده عقاید وبنیان های شیعه ، همیشه وبخصوص در این دو ماه (محرم وصفر)بیشتر بیان شود وفرهنگ شهادت طلبی در بین مردم بیشتر مطرح شود .ازاین رو سعی در تحقیر علما ومراجع ووارد کردن مسائل انحرافی در این فرهنگ کرده ودراین راه از نویسندگان ومداحان وافراد سود جو وشهرت طلب استفاده برده اند .

دشمن سعی میکند مجالس سرور وسالار شهیدان به هر نحو ممکن بی محتوا شود وتنها شورباشد وشعوری در کار نباشد واز آلات موسیقی وآلات لهو ولعب در مداحی ها استفاده شود وروح معنوی این مجالس ازبین برود .از طرف دیگر سعی میکنند با القاء این فکر در جامعه شیعیان که سیاست نباید وارد مجلس عزاداری شود ، به نحوی تولَی وتبرَی را از هم جدا کنند ونگذارند هدف اصلی  از برگزاری مجالس روضه وعزاداری به مرحله اجرا در آید .

وظیفه همه خصوصا روحانیان  این است که «یاحسین گفتن ها» را همراه «باحسین بودن » وراه حسین (ع) را در ادامه دادن ودرس گرفتن از نهضت وفرهنگ عاشورا ادامه دهند.

1-چکامه هایی در شیوه های عزاداری ، سید احمد خاتمی

2-صحیفه امام خمینی (ره) ج13-ج16-ج20

فصلنامه نجد شماره 18 پاییز95

گنجینه های نیکی

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:سه چیز از گنجینه های نیکی است 1-مخفی ساختن صدقه 2- پنهان داشتن مصیبت 3- پنهان داشتن شکایت. خداوند می گوید: وقتی بنده خود را مبتلا ساختم وصبر کرد وبا عیادت کنندگان خود از من شکایت نکرد گوشتی بهتر از گوشت اووخونی بهتر از خون او بدو می دهم . اگر اورا شفا دادم همه گناهانش محو شده است واگر جانش را گرفتم اورا مشمول رحمت خود کرده ام.

نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(ص) ص424

فصلنامه نجد شماره18 پاییز95

نامگذاری نوزاد

وقتی نوزادی به دنیا می آیدبعضی  پدر ومادرها به دنبال اسمی می گردند که در فامیل کسی نداشته باشد ، کاری به معنا ومفهوم آن هم ندارندفقط فقط جدید باشد همین .

هرچه پسر آوردند تا نامگذاری کند اسمشان را گذاشت «علی» .علی اکبر ،علی اوسط ، علی اصغر ..علی فقط پدر نبود برایش"مسلکش بود ، مرامش بود ، عشقش بود ، دلش می خواست به هر بهانه ای صدابزند «علی»! ادب که نمی گذاشت پدر را به نام  بخواند اما اسم همه پسرهای خانه اش علی بود .

تنها اسم که نبود ، پدر انگار تقسیم شده بود بین پسرها !یکی یل وپهلوان ،یکی عابد وزاهد ،یکی هم مظلوم وسربزیر ویکی از یکی مصمم تر  در علی بودن وچه لذتی داشت برای حسین (ع) پدر این همه علی بودن.

فصلنامه نجد شماره 18 پاییز95