موضوع: "حدیث دوات وقلم"

حدیث دوات وقلم

به مناسبت 24صفر روز درخواست  دوات وقلم توسط پیامبر

محبوبه آفرین

سیل اشک همچون رشته ی مروارید بر گونه های ابن عباس جاری گشته بود، در حالی که گوهر ناب و تابناک سخن رسول خدا«ص» بر زبانش جاری بود: برای من کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما نوشته ای بنگارم «پس از آن هرگز گمراه نشوید». صحیح مسلم، کتاب الوصیه، باب 6،ح7
با شنیدن این خواسته ی رسول هدایت و مهربانی اصحاب باید با شوق و علاقه ی فراوان قلم و دوات حاضر می کردند تا در این لحظات آخر از انوار الهی وجود ایشان بهره برند، زیرا از یکسو اطاعت فرمان رسول خدا واجب است و از سوی دیگر این نوشته به هدایت جاویدان و ترک ضلالت آنان پیوند می خورد و از سوی سوم پیامبر«ص» در بستر بیماری و رحلتشان نزدیک بود و طبعاً کلماتی جامع و هدایت ویژه ای را عرضه می نمودند. از این رو باید برای دریافت این دستورالعمل از سوی «رحمه للعالمین» و پیشوای خود، سر از پا نشناسند و بدون فوت وقت قلم ودوات حاضر کنند اما امان از نفسهای پلید و دنیاطلبانی که برمرکب شرارت سوار شده بودند و با سخنان بیهوده و نسبت ناروا بر مسجود ملائکه، آن واسطه میان خدا و خلقش، فضا را تیره و تار نمودند و «نعوذ بالله» گفتند: پیامبر«ص» بیمار است و هذیان می گوید و کتاب خدا ما را کافی است.
اگر به راستی کتاب خدا شما را کفایت می کند پس گوش فرا دهید که جوابتان این است: قرآن کریم در شأن رسول خدا«ص» می فرماید:
«و ما ینطق عن الهوی» (نجم/3) - «او هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید»
و نیز می فرماید: «و ما ءاتاکم ا لرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا» (حشر/7) - «آنچه رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید.»
و نیز «فلیحذ الذین یخالیفون عن أمره أن تصیبهم فتنه أو یصیبهم عذاب ألیم» (نور/63) - «آنان که فرمان
او را مخالفت می کنند باید بترسند از اینکه فتنه ای
دامنشان را بگیرد یا عذابی دردناک به آنها برسد» .
آری نزاع و کشمکش آنان در محضر رسول خدا«ص» شایسته نبود و هذیان گویی از ایشان محال بود زیرا آن حضرت در سلامت و بیماری شان معصوم اند. در این حال بود که ابن عباس آنقدر گریست که قطرات اشک
چشمش روی سنگریزه های زمین افتاد و همواره می گفت:
«مصیبت و خسارت سنگین و حقیقتاً خسارت تام آن است که آنان به سبب اختلاف، هیاهو و کشمکش مانع شدند تا رسول خدا«ص» آن نامه را بنویسد. علت آن، مسأله¬ی بسیار مهمی بود که اگر به آن عمل می شد هرگونه گمراهی و اختلاف ناشی از آن برطرف می گشت و این امر خوشایند بعضی از حاضران نبود این امر مهم چیزی نبود جز مسأله ولایت و جانشینی علی بن ابیطالب (علیه السلام)
همان گوهر گرانبهایی که تا دنیا دنیاست باید بدان چنگ زنیم و هرگز خود را جدای از آن ندانیم.
قال الله تبارک و تعالی: «ولایت علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی»1

1. برگرفته از کتاب حدیث دوات و قلم ، نوشته سعید داودی

فصلنامه نجد شماره10زمستان92