موضوعات: "مقاله" یا "به زلالی رود به سخاوت باران" یا "زمین را دوباره رختی تازه پوشاندند" یا "مدینه مبهوت فاجعه است!" یا "اسوه صبر واستقامت" یا "اقرا باسم ربک ..." یا "اشبه الناس بالنبی (ص)" یا "سلام بر دستان آب آورت" یا "هبه نه ارث!"

فدک پایان نیافته!

نرجس زارع

سخن از بخشش است. بخشش!
آنجاکه آیه «و آت ذالقربی حقه1» نازل می شود جبرئیل عرضه می دارد فدک را به فاطمه عطا کن. کدام فدک؟ همان فدکی که چراغی شد همیشه روشن تا دوست و دشمن فاطمه را به تاریخ بشناساند همان فدکی که به خاطرش پهلوئی شکست، سینه ای مجروح گشت، صورتی کبود شد بازوئی ورم کرد. سرزمینی که خدا دستور فرمود تنها به دست پیامبر و یار باوفایش فتح شود. سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه ای پرآب و منطقه وسیع کشاورزی، قلعه ای مهم و نخلستانهای سرسبز.
تاریکی شب بود و قلعه ای بلند و دو مرد. علی پا بر شانه پیامبر نهاد. با معجزه الهی از دیوار قلعه فدک بالا رفت آنگاه که بر فراز دیوار قرار گرفت روبه اهل قلعه اذان گفت و صدا به تکبیر بلند نمود. یهودیان که از شنیدن خبر فتح خیبر شبی سراسر اضطراب را می گذراندند به سمت درب قلعه هجوم برده تا در زمین های اطراف پراکنده شوند اما با کشته شدن هجده نفر از بزرگان آنان به دست امیرالمومنین بقیه تسلیم شدند و همراه غنائم به مدینه رهسپار گشتند.
و اینگونه فدک ملک شخصی پیامبر شد. «ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی2

صفحات: 1· 2· 3

سلام بردستان آب آورت ...

سلام بر رشادت دستان حیدریت ! سلام بر توفندگی شمشیر ذوالفقاریت ! سلام بر جان بازی و عشق برادریت ! سلام بر تو ای زیباترین واژه ی قاموس فروتنی! سلام بر تو وبر دستان آب آورت ! سلام بر لبان خشکیده ات که سرچشمه آب بقاست وآب را در حسرت جرعه ای از خنکای خود وانهاده است ! خاک بوی بهشت می گیرد ، آسمان پائین می آید وخانه ی مرتضی (ع) را به آغوش می کشد .
نوزادی مبارک پا بر ابرهای احساس می گذارد.
عباس بن علی علیه السلام چهارم شعبان سال 26هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود ودر دامان امیرالمومنین علی (ع) و ام البنین به گونه ای پرورش یافت که به مظهر غیرت ، شجاعت و ایثار بدل گشت . ایشان در طول حیات خویش از محضر پدر و برادران خود بیشترین بهره ها را برد و جامع فضائل نیکو گردید .
آن بزگوار آنچه در مکتب اهل بیت آموخته بود را در کربلا به ظهور گذاشت وحماسه ساز نام آور عاشورای حسینی شد..

فصلنامه نجد ، شماره یازدهم، بهار 93

اشبه الناس بالنبی (ص)

خـواهی کـه ببیـنی پیغمبــر
بنگــر رخ زیبـای علـی اکبــر
در منطق وخلق وخوی او می بینی
با دیـده ی جـان محمـدی دیگـر
حضرت علی (ع)طی نامه ای به فرزندشان امام حسن (ع) چنین نوشتند : پسرم ! همانا تورا به ترس از خدا سفارش می کنم که پیوسته در فرمان او باشی ، دلت را با یاد خدا زنده کنی . چه وسیله ای مطمئن تر از رابطه تو با خداست. هوای نفس را با بی اعتنایی به حرام بمیران .
پسرم ! در تربیت تو شتاب کردم پیش از آنکه دل تو سخت شود وعقل تو به چیز دیگری مشغول شود . . دین ودنیای تو را به خدا می سپارم وبهترین خواسته ی الهی را در آینده وهم اکنون ، در دنیا وآخرت برای تو می خواهم . بادرود

فصلنامه ‌نجد ، شماره یازدهم، بهار 93

ادامه »

اقرا باسم ربک الذی خلق

 الهام ورپشتی
پدران محمد (ص) یکتاپرست وخاندان او خاندان پاکی بودند. او علاوه بر پاکی نسب وخاندان، از تربیت بالایی برخوردار بود واز کودکی به زشتی ها وپلیدی ها ی بت پرستی واخلاق فاسد مردم مکه آلوده نبود .او از کودکی مورد توجه وعنایت خداوند وتحت تربیت ویژه ی او بود . حضرت علی علیه السلام درباره ایشان چنین می گویند : از وقتی که ازشیر باز گرفته شد، خداوند متعال بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را همراه اوکرد تا شب وروز اورا به راه بزرگواری وخوی های پسندیده جهان رهنمون سازد .
حضرت محمد(ص)وقتی به اوج رشد فکری وعقلی رسید از محیط آلوده ی خویش رنج می برد واز مردم کناره می گرفت از سی وهفت سالگی حالاتی روحانی داشت و احساس می کرد دریچه ای ازغیب به رویش باز شده ، آنچه بارها از اعضای خاندانش ونیز دانشمندان اهل کتاب ودیگران شنیده بود در حال رخ دادن بود ، زیرا نور مخصوصی می دید و اسراری بر او فاش می شد وبارها سروش غیبی به گوشش می رسید ولی کسی را نمی دید ! مدتی در خواب صدایی می شنید که او را پیامبر خطاب می کرد .
روزی در بیابانهای اطراف مکه شخصی اورا رسول الله صدا کرد .پرسید :کیستی ؟در پاسخ شنید «جبرئیلم ، خداوند مرا فرستاده تا تورا به پیامبری مبعوث گرداند »
وقتی این خبر را به همسرش خدیجه داد، اوبا خوشحالی گفت :امیدوارم چنین باشد.
محمد (ص) هر سال چند روزی را در غار حرا خلوت می گزید و به عبادت ونیایش پروردگار یکتا می پرداخت .در سن چهل سالگی که به غار رفته بود پیک وحی نزدش فرود آمد و نخستین آیات قران را در گوش جانش فرا خواند:
بسم الله الرحمن الرحیم اقرأ باسم ربک الذی خلق …
حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه می فرمایند : هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل شد ، صدای ناله شیطان را شنیدم به پیامبر(ص) عرض کردم : این ناله چیست؟ فرمودند ناله شیطان است و علت ناله اش است که او از اینکه در روی زمین اطاعت شود، ناامید گشته است .آنچه را من می شنوم تو نیز می شنوی وآنچه را من می بینم تو نیز می بینی جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر من و بر خیر و نیکی هستی .1-2

 

1-تاریخ اسلام؛مهدی پیشوایی
2-سیره پیشوایان ؛مهدی پیشوایی
فصلنامه ‌نجد ، شماره یازدهم، بهار 93

اسوه صبر واستقامت

بتول یونسی

به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند . زینب سلام الله علیها این اسطوره تاریخ را می گویم ، آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند، آمده بود تا صدق و صفا را به جهانیان بیاموزد ومتانت و وقار را به نمایش گذارد، آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند .مونس ویار برادر ، سالار قافله ی حسین وغمخوار اسیران باشد ، آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد فریادی که پژواک آن هنوز از وادی تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد .
اسیران بر رودی از خون نشسته بودند ، با حسین آمده وبی حسین بر می گشتند وسالار قافله زینب بود .هرچند خمیده وشکسته دل ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بودتا امتداد راه برادر باشد .
وصیت برادر این بود که زینبم بعداز من مبادا روی بخراشی وگریبان بدری ،جزع وفزع کنی وزینب اکنون آرام چون شقایق داغ دار با مصیبتی عظیم در دل همراه قافله شده بود .فصلنامه نجد، شماره یازدهم، بهار 93

ادامه »

مدینه مبهوت فاجعه است!

نرجس زارع

فاطمیه که از راه می رسد تمام غربت عالَم را با خود می آورد .
فاطمیه که فرا می رسد غم های دنیا به قلب علی (ع) هجوم می آورد .
فاطمیه که می آید بوی در نیم سوخته از پشت صفحات غبار گرفته تاریخ به مشام می رسد ، هنوز آتش نفاق چونان شلاق بی رحمی صورتها را نیلی می کند وهنوز از سینه ای مجروح خون تازه می جوشد .
فاطمیه که می آید مدینه دوباره مبهوت می شود از گستاخی این قوم . . . . .
چگونه خانه ای که مهبط فرشتگان است ومعدن رحمت ، قبله دلسوختگان است وبهشت افلاکیان ، محل رفت وآمد شیاطین می شود؟
مدینه ! چگونه بر پای ایستادی وقتی ارکان البلاد وابواب الایمان شکست !
چگونه شرم نکردی آنگاه که طناب اسیری بر گردن امیری انداختند که جبرائیل درشأنش «لافتی الّا علی » سرداد !
چگونه توانستی اذان بلال را بر مناره بشنوی ودختری را که تاب شنیدن نام پدر را ندارد ببینی ودم برنیاوری !

فصلنامه ‌نجد ، شماره یازدهم، بهار93

ادامه »

به زلالی رود ، به سخاوت باران

محبوبه آفرین

خورشید را دیده ای که چگونه نور خویش بر پهنه ی هستی می گسترد ، بی هیچ منتی دا نه را گوید که سر از خاک برآورد که زمان رویش است .واین دانه است که با نور خورشید استعدادهای درونی اش را آشکار خواهد ساخت ، جوانه خواهد زد ، قد راست می کند وخورشید نظاره گر رشد اوست .
رود رادیده ای که چه زلال دل بر رخ سنگ می ساید، بی هیچ تکلفی سرازیر می شود از بلندی ها وجاری می گردد در پستی ها. از دل سخت ترین سنگها روزنه ای پیدا می کند تا خویش را به کشتزار برساند ورسالت خود را تمام نماید .
ابر را دیده ای که چه سخاوتمندانه اندرون خویش به زمینیان می بخشد وهر تشنه را سیراب می نماید .
وگل را نیز ، که چگونه با وجود خویش هر فضا را عطر آگین می سازد آن چنان که هر همنشینی با گُل نشیند حتّی اگر گِل باشد خوشبو خواهد گردید .
وآنکه خورشید گونه ، به زلالی رود و به سخاوت باران و عطر آگین تر از گل زمینه ی رشد تو را فراهم میآورد «آموزگار» توست .همو که خدای متعال پیمانی از نوع پیمان پیامبران از او گرفته است که حقایق را به مردم تعلیم دهد و واقعیات را روشنگر باشد و هرگز از بیان حقیقت کتمان نورزد.فرشتگان شیفته ی دوستی با او هستند و با بال و پرهایشان شخصیت روحی او را لمس کرده و با درود و تحیّات خویش به او تهنیت وتبریک می گویند.

ادامه »

زمین را دوباره رختی تازه پوشاندند

 مرضیه جلالی


زمین را دوباره رختی تازه پوشاندند وهمزمان با آوای پرندگان که از شادی وسرور بهار به وجد آمده بودند ، آدمیان ملک ایران زمین نیز زیر لب دعای «یا مُقَلب القُلوبِ وَ الاَبصار. . . . . . . . .»زمزمه می کردند و زیباست که هموطنان شیعه ی سلمان فارسی ، پرنده ی دلشان را در همان ساعتهای اولیه سال حول محور کسا نشینان پرواز دادند ووصل کردند دعای تحویل سال را با دعای اللهُمَ صَلِ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیهاوَ سِرِ المُستُو دَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک .
وکسا نشینان را محوریت زهرای اطهر ، نشان از محبوبیت بی بی دوعالم دارد نزد پروردگار هستی بخش وفرمود باری تعالی که انی ما خَلَقتُ سَماءً مَبنِیِه وَلا اَرضاً مَدحِیَه وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ. . . . . . . . .اِلا فی مَحَبَةِ هولاءِ الخَمسَةِ الَذینَهُم تَحتَ الکِساء.
پس اگر زمین دوباره زنده می شود ورخت نو بر تن می کند به خاطر وجود پنج نور اعلی است که در رأس آنها فاطمه سلام الله علیها می باشد.
سال با فاطمه شروع می شود وشیعه ندای «وامحسناه » را از پشت در نیم سوخته که جاری است در تمام زمانها احساس می کند .
آری خداوند می خواهد آخرین رسولش را با دندان شکسته ، زهرایش را با پهلوی شکسته ، حیدرش را با فرق شکافته ، حسنش را با سینه ی سوخته و حسینش را «اِرباً اِرباً» ببیند وجای هیچ سؤالی نیست آنگاه که در حدیثی قدسی می فرماید: «هر آنکس را که بخواهم اورا عاشق خود می کنم وچون اورا عاشق خود کردم اورا می کشم وچون اورا شهید کردم خودم خون بهای اویم »
جواهر السنیه ،حدیث قدسی
آری خداوند می خواهد فاطمه وعزیزان فاطمه را خون بها باشد .
این است عشق به پروردگار وشیعه می داند که راه قرب به خداوند نزدیک شدن به مقربان اوست ،
پس تمسک می جوید وتوسل می کند در اول سال وایام فاطمیه به مقربان پروردگار که امید دارد
به رستگاریش چرا که در حدیث کسا می خواند فَقالَ النَبیُ ثانیاً یا عَلی وَالَذی بَعَثَنی بِالحَقِ نَبیّاً وَ
اصطَفانی . . . . . . . . . .وَاللهِ فُزنا وَسُعِدنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَ سُعِدُوا فِی الدُنیا وَالاخِرَةِ وَ رَبِّ
الکَعبَه

فصلنامه نجد ، شماره یازدهم، بهار 93