چرا پیامبر زنان متعدد داشتند؟

فلسفه تعدد ازدواج های پیامبر

معاندین اسلام از قدیم و ندیم خواسته‏ اند با طرح تعدّد ازدواج‏هاى پیامبر اسلام (ص) آن را دستاویز شدیدترین حملات مغرضانه، و تهمت‏هاى ناروا قرار دهند، و از آن با آب و تاب و رنگ و لعاب افسانه‏ ها بسازند، و به پندار خود با این گونه ترفندها و شگردها، به اسلام ضربه بزنند، و گاهى بى شرمى را به جایى رسانده ‏اند که آن حضرت را داراى حرم سرا با زن‏هاى متعدد دانسته و وانمود کنند که آن بزرگوار به امور جنسى اهمیت بسیار مى‏داد، و بخشى از زندگیش در این راستا خلاصه مى‏ شد. و با القاء چنین شبه ه‏اىی حریم پاک‏ترین و زاهدترین و کامل‏ترین انسان‏ها را لکه دار ساخته اند در صورتی که اتاق های محقر گلین خانه به هیچ وجه به حرم سرا شباهت نداشته است.
و اما ازدواج های متعدد پیامبر(ص) بر اثر یکی یا چندی از شرایط و مصالح زیر بوده است.
1- پیامبر (ص) در 25 سالگى با بانویى 40 ساله ازدواج نمود، و تا آخر عمر او یعنى 25 سال تنها همسرش بود، و پس از پنجاه سالگى که دوران کهولت را مى‏ گذراند، با زنان متعدد ازدواج نموده است، و این خود حاکى است که جنبه‏ هاى دیگر غیر از امور جنسى مد نظر آن حضرت بوده است.
2- در میان همسرانش تنها یکى از آنها (عایشه) باکره بوده است، و ازدواج با او جنبه سیاسى داشته است.
3- ازدواج او با همسرانى مانند ام حبیبه دختر ابوسفیان، یا حفصه دختر عمر، به خاطر تقویت اسلام، و حمایت قبیله آنها از آن حضرت، و ایجاد اختلاف در بین صفوف دشمنان و تضعیف آنها بوده است.

4-بعضى از ازدواج‏هاى آن حضرت جنبه ترحّم و حفظ کرامت و شخصیت زنان بوده است.
5- و بعضى دیگر به عنوان سرپرستى زن‏هایى که شوهرشان به شهادت رسیده، و بچه‏ هایى داشتند، جهت سرپرستى آنها و یتیمانشان بوده است.
6- بعضى انتظار افتخار یافتن بر اثر ازدواج با آن حضرت را داشتند، و وضع آنها به گونه‏اى بود که جواب منفى آن حضرت در آنها عقده حقارت ایجاد مى‏ کرد و از زندگى فلج مى‏ نمود، خداوند این محدودیت را از او برداشته بود، و با ازدواج ایشان، موجبات رفع مشکلات این زنان فراهم مى‏شد.
7- بعضى از این ازدواج‏ها به خاطر شکستن سنت‏هاى جاهلى بوده است.
8- بعضى صرفاً در مراسم عقد یا خوستگارى متوقف شده، و همین موجب آثار مثبت براى آن زنان شده است.
9- بعضى از ازدواج‏هاى آن حضرت براى رفع یک سلسله مشکلات و گره گشایى اقتصادى فرهنگى و اخلاقى و سیاسى بوده است، محیط عصر پیامبر(ص)، و سایه افکندن بعضى خرافات جاهلى نیز مى‏طلبید که پیامبر(ص) با سرپنجه تدبیر از جمله ازدواج، به تبدیل محیط جاهلى بپردازد.
10- بعضى از ازدواج‏ها، براى کاستن عداوت و طرح دوستى با اقوام، یا گسترش اسلام و جذب دشمنان بود چنانکه در ازدواج با جویریه از طایفه بنى مصطلق رخ داد.
دراینجا گفتنی است که در آن عصر، ازدواج‏ها بسیار ساده و خودمانى، و دور از هرگونه تشریفات و دست اندازها انجام مى‏شد و تعدد زن براى افراد یک امر عادى بود به طورى که گاهى همسر اول به خواستگارى همسر دوم مى‏رفته است.

نام تعدادی از همسران پیامبر
حضرت خدیجه(س)- سوده- عایشه- ام سلمه- حفصه- ام حبیبه- جویریه- ماریه قبطیه- میمونه- ام شریک- زینب

ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه(س)
پیامبر اکرم (ص) در میان قوم خود و مردم جزیره العرب، زیباترین، با وقارترین، پاک‏ترین و خوش قامت‏ترین انسان‏ها بود، چنان که پدرش عبدالله و مادرش آمنه، از نظر جمال و کمال زبانزد همه مردم بودند. آن حضرت پانزده سال قبل از هجرت در حالى که بیست و پنج سال از عمرش گذشته بود، با بانویى به نام خدیجه (س) که بنا به مشهور قبلاً دو شوهر کرده و از دنیا رفته بودند و چهل سال از عمرش مى‏گذشت ازدواج کرد.
خدیجه بانویی خردمند، دوراندیش و شرافتمند بود و از نظر نسب از زنان قریش برتر بود. او در اثر امتیازات اخلاقی و اجتماعی متعددی که داشت در زمان جاهلیت (طاهره) و (سیده قریش) نامیده می شد. مردان نامداری همچون ابوجهل و ابوسفیان- عقبه بن ابی معیط از او خواستگاری کرده بودند و او موافقت نکرده بود و با توجه به این که حضرت خدیجه(س) در سال 10 بعثت در 65 سالگی از دنیا رفت پیامبر(ص) 25 سال با او زندگی کرد و تا او بود با هیچ زنی ازدواج نکرد. بنابراین تا 50 سالگی تنها یک زن داشت.
در منابع تاریخی و روایی، این نکته مورد اجماع است که اولین ایمان آورنده به رسول خدا(ص)، همسرش خدیجه(س) بود. و ایشان از همان آغاز رسالت، بهترین مشوق و مونس پیامبر(ص) بود و از جان و مال خود برای پیشبرد دعوت آن حضرت مایه گذاشت و به مدت سه سال در شعب ابی طالب در سخت ترین شرایط در کنار پیامبر بود و چنان در راه اسلام پایداری کرد و از جان و مال خود مایه گذاشت تا لایق آن شد که خداوند به وسیله جبرئیل به او سلام رساند و پیامبر(ص) در دوران حیاتش، خانه ای را در بهشت به او بشارت می داد و او را به همراه حضرت مریم و آسیه همسر فرعون و حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از چهار زن برتر عالم می دانستند.*

* تاریخ اسلام، مهدی پیشوایی
فروغ ابدیت، جعفر سبحانی
پرسش ها و پاسخ های دانشجویی،ش9   

فصلنامه نجد شماره16 زمستان 94

 

نامگذاری ماه های قمری


نامگذاری ماه های قمری
هر سال قمری 12 ماه دارد که چهار ماه آن ماه های حرام است که سه ماه آن یعنی ذی القعده، ذی الحجه و محرم پشت سر هم و ماه رجب جداست، بعضی از مفسران تحریم جنگ در این چهار ماه را از زمان حضرت ابراهیم خلیل می دانند که در عصر جاهلیت عرب نیز به عنوان یک سنت به قوت خود باقی بود و اعراب جاهلی هم حرمت این ماه ها را رعایت کرده اند به گونه ای که اگر قاتل پدر خود را در این فاصله زمانی مشاهده می کردند به او کاری نداشتند. (تفسیر مجمع البیان، التبیان فی تفسیر القرآن محمد بن الحسن الوسی، ج5، ص214)
و اما معنی ماه های قمری در کتاب عادل اشکبوس چنین آمده:
محرم: به معنی حرام شده می باشد، پیش از اسلام در این ماه؛ جنگ و ستیز بین مردم حرام بوده است.
صفر: به معنی خالی شدن می باشد چرا که بعد از سه ماه حرام شهرها خالی می شد برای رفتن به جنگ.
ربیع الاول: اولین باری که این نامگذاری برای این ماه انجام گرفت زمان رویش گل و گیاه بوده و به نام بهار اول نامیدند.
ربیع الثانی: در ادامه ربیع نخست آمده و هنوز سرسبزی ادامه داشته و این ماه را چنین نامیدند.
جمادی الاول: جماد به معنی جامد و یخبندان است و نخستین بار با فصل سرما همراه بوده و پیش از اسلام به آن جمادی خمسه می گفتند.
جمادی¬الاخر: بدنبال ماه قبل آمده دنبال یخبندان اول آمده است.
رجب: به معنای عظیم و بزرگ و توقف جنگ است و برای اعراب پیش از اسلام گرامی بوده و جنگ حرام بوده است.
شعبان: در این ماه گروهی متفرق می شوند و به دنبال آب ذخیره کردن می رفتند و یا اینکه شعبه شعبه می شدند تا جنگی تازه آغاز کنند.
شوال: به معنی زیاد شدن شتران یا آبستن شدن آنها یا قطار کردن شتران جهت سفر بوده است در ماههایی که جنگ نبوده مردم می توانستند با آرامش بیشتری شروع به سفر کنند.
ذی قعده: ذو از اسمهای خمسه است به معنای صاحب و دارنده است. قعده: جای نشستن یک نفر. چون در این ماه از مسافرت و نبرد و جمع آوری آذوقه خودداری می کردند به این نام خوانده شده.
ذی الحجه: در قبل از اسلام هم مراسم حج در این ماه انجام شده است. *

*
ویکی پدیا

 

 

 

فصلنامه نجد شماره16 زمستان94

مبدا تاریخ هجری قمری

سالی که پیامبر اسلام از مکه به مدینه هجرت کردند مبدأ سال قمری شد اما سوالی که مطرح است چرا سال هجرت مبدأ تاریخ گردید؟ جواب: دین اسلام کاملترین شرایع آسمانی است، با اینکه مسیح(ع) و میلاد او در نظر مسلمانان محترم است. میلاد وی برای مسلمانها مبدأ تاریخ نگردید زیرا مسلمانان ملتی مستقلند مدتها عام الفیل نزد عرب مبدأ تاریخ بود، میلاد پیامبر نیز نخستین صفحه تاریخ اسلام نشد زیرا در آن روز اثری از اسلام و ایمان نبود و سال بعثت هم آغاز تاریخ مسلمانان قرار نگرفت چون در آن روز تعداد مسلمانان بیش از سه نفر نبود اما در نخستین سال هجرت، پیروزی بزرگی نصیب اسلام و مسلمانان گردید و حکومت مستقلی در مدینه پدید آمد و مسلمانان از آوارگی بیرون آمده و در محلی آزادانه تمرکز یافتند و برای همین پیروزی، آن سال را مبدأ تاریخ خود قرار دادند. اگر هجرت رخ نمی داد اسلام در همان محیط مکه دفن می گردید و جهان بشر از این فیض بزرگ محروم می ماند. پیامبر نخستین کسی است که هجرت خویش را مبدأ تاریخ شناخت و نامه ها و مکاتبات خود را با سران قبایل و روسای عرب و شخصیت های بارز، با آن مورخ می ساخت.
مبدأ تاریخ هجری قمری
از زمان هجرت پیامبر تاكنون 1437 سال مي گذرد و سرآغاز تقويم هجري قمري، روز اول محرم سالي است كه پیامبر هجرت نمودند، سال قمري برحسب گردش 12 دور كره ماه به دور زمین است كه مدت آن 355 روز و 8 ساعت و 48 دقيقه و 24 ثانيه است.اما درباره مبدأ تاریخ هجری شمسی باید گفت که در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی توسط عمر خیام نیشابوری و عبدالرحمن خازنی و عده ای دیگر از ریاضیدانان و منجمان ایران تعیین و تنظیم شده است و مدت آن 365 روز و 6 ساعت و 48 دقیقه و 51 ثانیه می باشد که البته هر 4 سال یکبار ماه اسفند 30 روز است که به آن کبیسه می گویند و مدت آن 366 روز می شود. در سال 1304 هجری شمسی همزمان با آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی هجری شمسی تاریخ رسمی ایران شد.
تفاوت سال قمری و سال شمسی
هر سال قمري تقريبا 10 روز و 21 ساعت از سال شمسي كوتاه تر است و چون سال شمسی با سال قمری تقریباً یازده روز تفاوت دارد بنابراین سال هجری شمسی همواره تقریباً 11 روز از سال هجری قمری عقب می ماند و در نتیجه تقریباً هر 34 سال یک سال، سال قمری از خورشیدی جلو می افتد و به تعبیر دیگر تقریباً هر سی و سه سال شمسی سی و چهار سال قمری است. در نتيجه بر مبناي محاسبه سال قمري، از مبدأ تاريخ اسلام يعني هجرت حضرت رسول اكرم(ص) تاكنون، در مقايسه با سال شمسي 43 سال بيشتر گذشته است.
تاریخ میلادی
مبدأ تاریخ میلادی یا گریگوری، تولد حضرت عیسی(ع) در زمان اکتاوآگوست امپراطور روم و سلطنت فرهاد پادشاه اشکانی می باشد. با توجه به برخی از کتب سیره هجرت پیامبر در سال 622 میلادی و وفات آن حضرت در سال 632 میلادی و در سن 60 تا 63 سالگی رخ داده است، پس تولد حضرت در حدود سال 569 تا 570 میلادی می باشد.
سال تکلیف
درباره به حد تکلیف رسیدن بچه ها باید بدانید که سال قمری مدنظر است که بر اساس محاسبات انجام گرفته رسیدن به حد بلوغ و تکلیف و مکلف شدن پسران 15 سال قمری است که این سن 163 روز و 6 ساعت از پانزده سال شمسی کمتر است یعنی یک پسر باید سن شمسی خود را که در شناسنامه نوشته شده را بداند آنگاه این تعداد روز و ساعت را از آن کم کند تا بفهمد چه روزی به تکلیف رسیده است. تکلیف دختران 9 سال قمری که 97 روز و 22 ساعت و 48 دقیقه از سال شمسی کمتر است.

فصلنامه نجد شماره16 زمستان94

 

آرم ونشانه مسلمانی

بسم الله آرم و نشانه‏ی مسلمانی است و باید همه‏ ی کارهای او رنگ الهی داشته باشد.
در هر قوم و ملتی رسم است که کارهاي مهم و با ارزش را به نام بزرگي از بزرگان خويش که مورد احترام آنهاست، شروع ميکنند تا آن کار ميمون و مبارک گردد و به انجام رسد.
‏«بسم الله الرحمن الرّحيم» سرآغاز تمام کتابهای آسمانی بوده و سرلوحه¬ی کار و عمل همه انبیاء قرار داشته است و در شروع هر کاری اعم از خوردن و خوابیدن و نوشتن و سوار شدن بر مرکب و مسافرت و بسیاری کارهای دیگر سفارش شده است.
بسم الله نشانگر رنگ و صبغه ی الهی و بیانگر جهت توحیدی ماست و رمز عشق به خدا و توکل به حی لایزال و رمز خروج از تکبر و اظهار عجز به درگاه الهی می باشد. حضرت علی(ع) فرمودند: بسم الله مایه برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامی است و حضرت علی بن موسی الرضا(ع) فرموده اند: بسم الله و به اسم اعظم الهی، از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیک تر است.
در تفسیر عرفانی خواجه عبدالله انصاری درباره بسم الله آمده است که (باء) برّ او بر بندگانش، (سین) سرّ او با دوستانش، (میم) منّت او بر مشتاقانش می باشد.
ایشان در ادامه تفسیر عرفانی از بسم الله علت اینکه چرا تنها سه نام الله، رحمان و رحیم در این جمله آمده است چنین نگاشته که معانی تمام نام های خدا در این سه نام جمع شده و آن معانی سه قسم است، قسمی جلال و هیبت است که در نام الله تعبیه شده و قسمی نعمت و تربیت که در نام رحمان آمده و قسمی رحمت و مغرفت که در نام رحیم آمده و اما حکمت آنکه ابتدا به الله کرد پس به رحمان پس به رحیم آن است که این بر وفق احوال بندگان فرو فرستاد و ایشان را سه حال است: اول آفرینش، پس پرورش، پس آمرزش که الله اشاره است به آفرینش در ابتدا به قدرت، رحمان اشاره به پرورش در دوام نعمت، رحیم اشاره به آموزش در انتها به رحمت. چنان است که خداوند گفته است: اول بیافریدم به قدرت، پس بپروردیدم به نعمت، آخر بیامرزیدم به رحمت.
درباره بسم الله الرحمن الرحیم ختوم و اذکار متعددی بیان شده از جمله در کتاب هزار و یک ختم حجه الاسلام نصراللهی بروجردی آمده هفتصد و هشتاد و شش مرتبه که تعداد ابجد بسم الله الرحمن الرحیم است این ذکر را بگوید و بعد آن 132 مرتبه صلوات بفرستد برای رسیدن به حاجت مفید است. *

* تفسیر عرفانی خواجه عبداله انصاری
تفسیر نور حجه الاسلام قرائتی
هزار و یک ختم حجه الاسلام نصراللهی

 

اثرات ذکر یونسیه

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند: هر بیمار مسلمانی که این دعا را بخواند، اگر در آن بیماری بمیرد، پاداش شهید به او داده می‏شود و اگر بهبودی یافت، خوب شده در حالی که تمام گناهانش آمرزیده شده است.
همچنین از حضرت رسول اکرم(ص): روایت است که فرمودند: آیا به شما خبر دهم از دعایی که هرگاه غم و گرفتاری پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آری ای رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعای یونس که طعمه ماهی شده بود را بخوانید:
«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
امام صادق(ع) فرمودند: عجب دارم از کسی که غم زده است چطور این دعا را نمی‏خواند «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن می‏فرماید:«فاستبجنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین»
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصاً در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختم هایی است که معمولاً اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند و اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد. البته تعداد 700، 1001، 3000، 4000 و 7000 مرتبه هم برای این ذکر بیان شده که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد و گفتن این ذکر برای دیدن حالات برزخی و تقویت نفس و قلب و مکافات و همچنین رفع حجابها و پیدا کردن نورانیت و استجابت دعا و نجات مومنین مفید است.
از مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی نقل شده که هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.
از حضرت رضا(ع) نقل شده جهت ادای قرض و بدهی 442 بار آیه 78 سوره انبیا را بخوانید.
شرایط ختم ذکر یونسیه
از آیت الله کشمیری نقل شده که کسی که این ختم را انجام می دهد باید ایمان به یگانگی خدا داشته باشد و خداوند را در در همه حال ناظر بر اعمال خود بداند و نسبت به کوتاهی در کارهای گذشته خود پشیمان باشد چرا که این ذکر نوعی توبه به درگاه خداوند است و در وقت مناسب که همان بعد از نماز عشاء (حدود ساعت ده شب به بعد) است این ذکر را بگوید و از 400 مرتبه شروع کند و کم کم آن را زیاد کند که هر چه تعداد این ذکر بیشتر باشد بهتر است.*

* گنجهای معنوی
* راهنمای گرفتاران
* کلیدهای حل مشکلات و دستیابی به آرزوها
* عصر انتظار به روایت بحار، ج3

فصلنامه نجد شماره16 زمستان 94