آنچه براي بدن لازم است.

  کلسیم برای رشد و تقویت استخوان، انعقاد خون، انقباض عضلانی و انتقال سیگنال های عصبی برای بدن لازم است که این ماده در شیر، ماست، پنیر سفت، غلات غنی شده و اسفناج به مقدرا زیاد وجود دارد.برای رشدوتقویت استخوان،انعقادخون،انقباض عضلانی وانتقال سیگنالهای عصبی برای بدن لازم استکه این ماده درشیر،ماست،پنیرسفت،غلات غنی شده واسفناج به مقدرازیادوجوددارد.

•کولین نقش مهمی در تولید سلول ها و نوروترنس میترها دارد که در شیر، جگر، تخم مرغ و بادام زمینی به وفور یافت می شود.

کروم به کنترل سطح خون کمک می کند و در گوشت، ماکیان، ماهی و برخی از غلات موجود می باشد.

  مس در متابولیسم آهن بدن نقش دارد و منابع غذایی غنی از مس شامل غذاهای دریایی، مغزها، بذرها، غلات گندم سبوس دار و غلات کامل است.

  فلوراید برای پیشگیری از تشکیل کرم خوردگی دندان و تحریک رشد استخوان نیاز است و آب فلوردار، برخی ماهی های دریایی، برخی خمیردندان ها و دهان شویه ها دارای فلوراید هستند.

ید در تولید هورمون های تیروئیدی بدن لازم است و غذاهای فراوری شده و نمک های یددار دارای این ماده معدنی هستند.

   فسفر به عملکرد طبیعی سلول ها و تولید انرژی در بدن کمک می کند و همچنین عنصر کلیدی در رشد استخوانی است و این ماده معدنی در شیر و دیگر محصولات لبنی، نخودفرنگی، گوشت، تخم مرغ و برخی غلات و نان ها وجود دارد.

پتاسیم برای حفظ تعادل مایعات طبیعی بدن و کنترل فشار خون و کاهش سنگ های کلیوی نیاز است که سیب زمینی          شیرین، موز، ماست، ماهی تن و لوبیای سویا دارای پتاسیم هستند.

 روی در تولید مثل، همچنین حمایت از سیستم ایمنی و اعصاب بدن مهم می باشد که گوشت های قرمز، برخی غذاهای       دریایی و غلات غنی شده دارای این ماده معدنی مورد نیاز بدن هستند.

   آهن عنصر کلیدی برای گلبول های قرمز خون و بسیاری از آنزیم های بدن می باشد، حبوبات، عدس، گوشت گوساله،         غلات غنی شده و تخم مرغ دارای آهن هستند.

منیزیم کمک به ریتم قلبی، کمک به عملکرد عضلانی و عصبی و تقویت استخوان ها؛ لوبیای سویا، ماهی هالیبوت، سبزیجات         برگ سبز، آجیل و بادام دارای منیزیم می باشند

فصلنام نجدشماره25 زمستان 97.

شهرضا وبزرگان

آیت الله سیدمهدی امامی ازنوادگان آیت الله میرزامحمدخلیل(امامی)بزرگ می باشندکه بعدازپدران خودسمت امام جمعه شهرضارابه عهده داشتندوتااواخرعمرشریفشان امامت مسجدجامع شهرضاباایشان بود.

نخستین فضیلت ایشان دودمان وتبارارجمندشان است که باحدود 32 واسطه به امام سجاد (علیهالسلام) میرسد،دودمانی که نسل به نسل ازعالمان،عابدان،سالکان،شاعران،پرواپیشگان،حاکمان وسردمداران کمالات انسانی بودند. دیگرفضیلتشان شاگردی محضرآیت الله ارباب،آیت الله بروجردی وعلامه طباطبایی است.

آیت الله امامی درعلوم مختلف سررشته،توانایی وتخصص داشتندوعلوم مختلف راتدریس می کردند. دلباخته نبودن به پستهاودلنبستن بهپولها،نپیوستن به پستهاومست نشدن ازاقبال مردم،معنی زهداست واین بزرگواریک زاهدواقعی بودند.

ساده زیستی،فروتنی،اخلاص،خداترسی وخداباوری وگریزازتعلقات وتکلفات درزندگی این سیـدبزرگوار،بسیاری ازمردم را

سخت به ایشان معتقدساخته بود.عبادت وشبخیزی،دادرسی وتفقدازبیچارگان،جوانگراییایشـان واستخاره هاوخبـردادن ازضمیـروپشت پرده،باعـثمحبوبیتـشان بیـن مردم شهـربود. درموردایشـان کتــابهـایمتعددی نوشته وکرامات زیادی ازایشان نقل شده،تشییع باشکوهدرخرداد 94 حاکی ازارادت خاص مردم شهرصابه ایشان است.1

یادشان گرامی…

فصلنامه نجدشماره25 زمستان 97                     1-روشنای یادها،نعمت الله جعفری»و«شهره شهر،حسن عرفان

چرا به امام زمان بقية الله ميگويند؟

در کتاب «اکمال الدین» از امام باقر(علیه السلام)  نقل شده:نخستین سخنی که مهدی(علیه السلام) پس از قیام خود می گوید، این آیه است: («بقیه الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» سوره هود، آیه 86). سپس می گوید: منم بقیۀ الله و حجت و خلیفه او در میان شما. سپـس هیـچ کس بر او سـلام نمی کندمگر این که می گوید: السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه.

هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، بقیۀ الله محسوب می شود و از آنجا که مهدی موعود(علیه السلام) آخرین پیشوا و بزرگ ترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) است، یکی از روشن ترین مصادیق «بقیۀ الله» می باشد. و از همه به این لقب شایسته تر است. به خصوص که تنها باقیمانده بعد از پیامبران و امامان (علیهم السلام) است.      

«تفسیر نمونه، ج 9، ص 204 »                            نشریه نجدشماره25 زمستان 97

سفره خلیفه

شریک بن عبداله نخعی- از فقهای قرن دوم هجری- به علم و تقوا معروف بود.

مهدی بن منصور خلیفه عباسی علاقه فراوان داشت که منصب (قضا) را به او واگذار کند، ولی شریک بن عبدالله برای آنکه خود را از دستگاه ظلم دور نگه دارد، زیر این بار نمی رفت و نیز خلیفه علاقه مند بود که شریک را معلم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حدیث بیاموزد. شریک این کار را نیز قبول نمی کرد و به همان زندگی آزاد و فقیرانه ای که داشت قانع بود.

روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت : ” باید امروز یکی از این سه کار را قبول کنی :

“یا عهده دار منصب قضا بشوی. یا کار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول کنی. یا اینکه همین امروز نهار با ما باشی و بر سر سفره ی ما بنشینی."شریک با خود فکری کرد و گفت : “حالا که اجبار و اضطرار است البته از این سه کار، سومی بر من آسان تر است."خلیفه ضمنا به مدیر مطبخ دستور داد که امروز لذیذترین غذاها را برای شریک تهیه کند. غذاهای رنگارنگ از مغز استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند. شریک که تا آن وقت هم چون غذایی نخورده و ندیده بود با اشتهای کامل خورد، خوانسالار آهسته بیخ گوش خلیفه گفت : بخدا قسم که دیگر این مرد روی رستگاری نخواهد دید!” طولی نکشید که دیدند شریک هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شده و هم منصب ” قضا” را قبول کرده و برایش از بیت المال مقرری نیز معین شد.روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد، متصدی به او گفت: ” تو که گندم به ما نفروخته ای که این قدر سماجت می کنی ؟”

شریک گفت: “چیزی از گندم بهتر به شما فروخته ام من دین خود را فروخته ام!”

 داستان راستان، ج1، ص48 به نقل از مروج الذهب، ج2، حالات مهدی عباسی

 تا سه نشه، سیدعلی رضا حجازی، ص276

فصلنامه نجد شماره بیست وچهارم پاییز 97

 

کرامتی از حضرت معصومه«سلام الله علیها»

حضرت آیت اله مکارم شیرازی می فرمود: «بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.

مقدمات کار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسئول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از کاروان علمی، مسئول فیلم برداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد.

جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شکسته می شود. وقتی کاروان به قم رسید و در مدرسه مشخص شده ساکن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال خوابش می برد. در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند چشمش سالم و بی عیب است.

او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها مشغول دعا و توسل     می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها مصرانه خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که باعث بیداری و هدایت دیگران و استحکام عقیده مسلمین گردد»*

* ویکی فقه، دانشنامه حوزوی                         سایت اندیشه قم برگرفته از مقاله کرامت حضرت معصومه، ش27

فصلنامه نجد شماره بیست وچهارم پاییز 97